Modireat 91
به وبلاگ بچه هاي مديريت خوش آمدید

 

وقتی آنقدر در زندگی مادی غرق میشویم که

زنگار غفلت بر قلب هایمان می نشیند

و از آسمان غافل می شویم

 تصورمان  از خوشبختی

متفاوت از واقعیت  آن می شود

و چیزی جز سراب نیست

سرابی که بارها از سوی فریب خوردگان آزموده شده

مهندس

 

29 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:47 :: نويسنده :

مهندس

یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:5 :: نويسنده : مدير ها

 

m.kh

شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:1 :: نويسنده : مدير ها

 

m.kh

شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:57 :: نويسنده : مدير ها

m.kh

شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:47 :: نويسنده : مدير ها

کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو
به رستم چنین گفت اون جومونگ!
ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم

 

رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:

منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت

 
جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:

 

تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان

ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان

تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین

ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من
منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال
۳ رو دیدی؟ کور که نیستی

 

در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:

 

چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم
منم رستم، آن شیر ایــران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین

 

بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:

 

جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشــم رسید
(سوسانو) هماره بود همسرم
دهــم من به فرمان او این سرم
چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!

 
و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:

 

و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!

 

و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند:

 
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران
کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!

................................................

شاعرپرآوازه مهندس م.م

 

 

شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:25 :: نويسنده : مدير ها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 م.س

جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:40 :: نويسنده : مدير ها

 

 

جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:32 :: نويسنده : مدير ها

پايتخت

مهندسه؟؟؟؟؟

26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 10:52 :: نويسنده :

يارو بدنسازه...!

...

مهندس

 

     عضویت در گروپ

              نظر يادتون نره !

26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 10:22 :: نويسنده :

 

 

بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود

این شب امتحان من چرا سحر نمیشود !؟

 

سعدي او که سر زده ، دوش به خوابم آمده

گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود !

 

خر به افراط زدم  ، گیج شدم قاط زدم

قلدر الوات زدم ، باز سحر نمیشود!

 

استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان

دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود!

 

مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه

به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود!

 

مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست

خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود!

 

هر چه بگی برای او ، خشم و غضب سزای او

چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود

 

رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو

این شب امتحان من ،دست بسر نمیشود

 

توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم

خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود...!

..................................

 


اومدم یه آدم خیلی خوشتیپ رو بغل کنم
خوردم به آینه!

از: مهندس

25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:33 :: نويسنده :

مهندس

23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:14 :: نويسنده :

مهندس

23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:14 :: نويسنده :

 

«باد آمد و بوي عنبر آورد »

بقال چاقاله نوبر آورد !

 

پيچيد به باغ بوي يونجه !

از شوق الاغ پَردر آورد!

 

مي خواست پسر، «حسن مكانيك »

بيچاره زنش كه دختر آورد !

 

شك نيست كه اين گراني امروز

از مردم ما پدر در آرود!

 

اين مهريه هاعجب بلايي

روي سر تاس شوهر آورد !

 

 

شد پير،زن ِ«حسنعلي خان »

يك خانم خوب ديگر آورد !

 

چون ديد خران خوشند ،بلبل!

پس روي به سوي عرعر آورد!

 


زدمشت به زير گوش «سعدي» !

از كوچه دوتا دلاور آورد ،

 

«سعدي» كتك مفصلي خورد

فرياد به آسمان بر آورد !!

.............................

يارومهندسه

 

20 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:47 :: نويسنده :

تو این عکس می تونی چه چیز ترسناکی رو تشخیص بدی ؟

 

اگه نفهميدين به ادامه مطلب برويد

................................

مهندسه

 



ادامه مطلب ...
20 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:25 :: نويسنده :

 

این همان دریای عجیبی است که در قرآن آمده است!!

در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می توانید در سجیه دید، این شمالی ترین شهر دانمارکیهاست، جایی که دریای بالتیک و دریای شمال بهم میپیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابرین این راستا بوجود می آید .

 

و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.
سورة مبارکه الرحمن
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)
19.
دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20. اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.21. پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید؟ 22. از آن دو، مروارید و مرجان خارج مى‏شود.

سوره مبارکه فرقان آیه 53: « و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»
و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آندو حریمی استوار قرار داد.

.............................................

گردآورنده:مهندس م.م


20 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:16 :: نويسنده :

 1.

 

2.

3.

 

4. يك زوج خوشبخت !

 

و اين عكسها ادامه دارد ...

 

 

 

 

پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:9 :: نويسنده : مدير ها

امام زاده محروق

.....................................................

محمد بن حسین مشهور شده به محروق (نزد شیعیان امامزاده محروق) یکی از نوادگان علی بن حسین بود که در پی قیامی که ضد خلیفه وقت -مأمون-صورت پذیرفت کشته شد. پیکر او را به آتش کشیدند و خاکستر آن را در محله تلاجرد از محله‌های قدیم شهر نیشابور به خاک سپرده شد. از همین رو به محروق یعنی سوخته شده معروف شد. آرامگاه وی که در کنار آرامگاه عمر خیام است، در شمار آثار تاریخی به ثبت رسیده‌است.

مهندس

 

17 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:50 :: نويسنده :

 

سه شنبه 17 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:17 :: نويسنده : مدير ها

فرستنده مهندسه

17 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:12 :: نويسنده :

  روز معلم با محبوب ترين استادمون ...!

 

 

 

 

 اين هم مهندسه كه توي عكس جا نشد ...!!

 

 

از: م.س

 ...

 

سه شنبه 17 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:1 :: نويسنده : مدير ها

روزنامه صهیونیستی معاریو با انتشار تصاویری، از اقدام یک گروه از زنان تندرو اسرائیلی در کشف حجاب اجباری یک دختر فلسطینی در شهر قدس پرده برداشت. به گزارش تکناز به نقل از شاهدان عینی: یکی از زنان اسرائیلی بدون هیچ دلیل و توجیهی، به این دختر فلسطینی حمله ور شد و با مشت به سر او کوبید و مشاجره با دختر را آغاز کرد، تا بقیه زنان تندرو اسرائیلی به او ملحق شوند و به طور دسته جمعی به ضرب و شتم دختر فلسطینی بپردازند.

حمله به دختر جوان برای کشف حجاب اجباری (عکس)

به گفته شاهدان عینی، زنان اسرائیلی سعی کردند حجاب دختر فلسطینی را از سرش بردارند، اما او در برابر آنها مقاومت کرد تا این که همۀ آنها به سمت او حمله ور شده و حجاب از سرش برگرفتند. خانم «دوریت» از فعالان صلح اسرائیلی که توانست از این واقعه عکس هایی مستند بگیرد، تاکید کرد که شاهدان این حادثه، هیچ اقدامی برای جلوگیری از این تعدی زنان اسرائیلی انجام ندادند.

در پی انتشار عکس های این رسوایی، پلیس رژیم صهیونیستی به منظور سرپوش نهادن بر این جنایت، از تشکیل پرونده رسیدگی و تحقیق در این باره خبر داد.
 
 
 منبع: Taknaz.ir

شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:27 :: نويسنده : مدير ها

سفيد دندان

.....................................

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مهندس

 

 

14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:57 :: نويسنده :

تفاوت بچه هاي قديم و جديد

 

يارومهندسه:بله

 

 

14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:36 :: نويسنده :

 

چنین گفت رســتم به سهـــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــــدر محـــل
مکن تیز و نازک، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن؛ مـوی خود

شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت
بروگــمشو ای خــاک بر آن سـرت
اس ام اس فرستادنت بس نبــــــــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود

رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمــــاید کبــــــاب
اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغـــا پسر، دستِ دشــمن دهیـــم


چو شوهر در این مملکت کیمــیاست
ز تورانیان زن گرفتـــــن خطـــاست
خودت را مکن ضــــایع از بهــر او
به دَرست بـــپرداز و دانش بجـــــو


دراین هشت ترم، ای یلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس
توکز درس و دانش، گریزان بـُدی
چرا رشــته ات را محيط زيست زدی


من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــر ترم، شهـریه ات را دهـم
من از پهلــــــوانانِ پیــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر


چو امروزیان، وضع من توپ نیست
بُود دخل من هفـده و خرج بیست
به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای


مسافر برم، بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش
مقصّر در این راه، تهیمیــنه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود


چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بُوَد گفـــته هایت چو شهـد و شکر
ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال


اگر گرمِ چت یا اس ام اس شویــم
ازآن به که یک وقت دپرس شــویم

..............................................................

 

مهندس شاعر گرانقدربوووووووق

 

 

 

 

14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:29 :: نويسنده :

هر كي بگه اين گل ازكدام تيره است استاد ملتي نصف پنج صدم بهش نمره ميده !

 

مهندس طراحي گياهان بيابان

..................................................

14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:15 :: نويسنده :

آقو بلاخره اعضای کابینمون هم اعلام شدند هه هه هه هه یعنی داغون شدماااااا له له شدم از ای انتخابامون هه هه هه هه
1. پسر عمه زا (وزیر بهداشت): به دلیل مهارت در امر خارش بدن و حموم نرفتن به مدت طولانی!
2. ببعی (وزیر امور خارجه و وزیر ورزش): به دلیل تسلت کامل در در زبان انگلیسی و عدم تسلط در زبان فارسی می تواند بهترین ارتباط ممکن بین 2 ملت را برقرار کند، همچنین به دلیل استفاده از کمربند لاغری گزینه بسیار مناسبی برای وزارت ورزش می باشد!
3. آقای مجری (وزیر آموزش و پرورش و آموزش عالی): تجربه کافی در استفاده از دمپایی در امور تربیتی و آموزشی!!!
4. فامیل دور (وزیر مسکن، ریاست شورای عالی امنیت ملی و وزیر اطلاعات): مهارت بسیار زیاد در امور "در" و بکار بردن "در" های چند جداره در سازه ها، همچنین به دلیل سابقه طولانی در امور حفاظت از در، به راحتی میتواند از در های مرزی و اطلاعاتی کشور حفاظت کند!
5. جیگر (نماینده ی ایران برای مذاکرات هسته ای و وزیر کار): به دلیل 3 بار تکرار کردن هر کلمه و زور زیاد طرف مقابل 100% در برابرش تسلیم خواهد شد (هه هه هه هه یعنی یه داد بزنه داغون میشناااا له له میشن)، همچنین به دلیل تسلط در انجام کارهای سنگین گزینه مناسبی برای وزارت کار می باشد!
6. گابی (وزیر کشاورزی): به دلیل علاقه زیاد به خوردن در 24 ساعت شبانه روز و کاشت علوفه در تمامی مزارع کشور!
7. پسر خاله (وزیر نفت): برای همه نفت میگیرد و به همه نفت می دهد!!!
8. کلاه قرمزی (ریاست فرهنگستان شعر و ادب پارسی و وزیر گردشگری): به دلیل بلد بودن شعر هایی مثل آقای راننده و دستم استخون نداره!
9. گیگیلی (ریاست ستاد مدریت بحران کشور): به دلیل سرعت بسیار بالا در انجام امور می تواند انواع بحران ها را رفع کند (هه هه هه هه تا بیاد برسه داغون میشه بحراناااا له له میشه)

 

 از:م.س

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:49 :: نويسنده : مدير ها

کدام انسانی می تواند اینقدر بی رحم باشد که شکم شکارش را با کارد پاره کند، جنین اش را بیرون بیاورد و بعد از آن عکس بگیرد و با افتخار همگانی کند؟!  کُشتن موجودی تا این اندازه ظریف و معصوم چه لذتی دارد؟

 آیا این هم پلنگی است که می گوئید به گله هایتان حمله می کند؟

آیا خرسی است که کندوهای عسل تان را می خورد؟

آیا گرازی است که مزارع تان را شخم می زند؟

چطور می توانید این همه قلبی از سنگ را توی سینه تان جابجا کنید؟

این بومرنگ سنگدلی که پرتاب کرده اید یک روز برمی گردد و توی صورت خودتان می نشیند.

تفنگ تان را بر زمین بگذارید شکارچی های نشانه دار و بی نشان!

این گلوله های سربی تان را چال کنید، دست هایتان را بشورید، بوی خون دارد دنیا را بر می دارد. شرم تان باد اگر نام انسان را یدک می کشید.

به این عکس نگاه نکنید! این عکس برای ندیدن است.

 

اين شيرماده پس از شكار آهو متوجه مي شود كه شكارش باردار بوده، او سراسیمه ، نخست تلاش می کند که تا بچه را نجات دهد، و از دریدن شکارش دست برمی دارد. اما وقتی نمی تواند بچه را نجات دهد بروی زمین در کنار شکارش دراز می کشد، عکاس بعدا پی می برد که شیر سکته کرده است.

   @فاصله ها ست فرق بین این دو @

 

ارسالی از :g

7 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:26 :: نويسنده :

مورچه و سلیمان نبیروزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود،نگاهش به مورچه ای

افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد.سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد

که دید او نزدیک آب رسید.در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را

گشود.مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت.سلیمان مدتی دراین مورد به

فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد.ناگاه دید آن قورباغه سرشرا از آب بیرون آورد و دهانش ر

ا گشود.آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولیدانه ی گندم را همراه خود نداشت.سلیمان(ع) آن

مورچه را طلبید و سرگذشت اورا پرسید.مورچه گفت :” ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو

خالی وجوددارد و کرمی در درون آن زندگی می کند.خداوند آن را در آنجا آفرید او نمیتواند از آنجا

خارج شود و من روزی او را حمل می کنم.خداوند این قورباغهرا مامور کرده مرا درون آب دریا به

سوی آن کرم حمل کرده وببرد.این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و

دهانشرا به درگاه آن سوراخ می گذاردمن از دهان او بیرون آمده و خود را به آنکرم می رسانم و

دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردمو به دهانهمان قورباغه که در انتظار من است

وارد می شود او در میان آب شنا کردهمرا به بیرون آب دریامی آورد و دهانش را باز می کند و

من از دهان او خارجمیشوم.”سلیمان به مورچه گفت :“وقتی که دانه گندم را برای آن کرم

میبریآیا سخنی از او شنیده ای ؟”مورچه گفت آری او می گوید :ای خدایی که رزق وروزی مرا

درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت رانسبت به بندگان با ایمانت فراموش

نکن

.........................................................

مهندس سلام

7 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:58 :: نويسنده :

مشخصات منفی ماه ها:

فروردین:عصبی و استرس زا و منفی
اردیبهشت: خود رای و تو مخ
خرداد: دم دمی و چند شخصیتی
تیر: نامتعادل و آدم فروش
مرداد: عشق مدیریت و جو زده
شهریور: تلخ و بد اخلاق
مهر: منت گذار و سو استفاده چی
آبان: سیاست مدار و متقلب
آذر: دروغ گو و کم حافظه
دی: یوبس و شل و دو رو
بهمن: قد و یه دنده و حساس
اسفند : خیلی کینه ای و سیری

......................................................................

بچگي مهندسه

7 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:37 :: نويسنده :

گاهی آنقدر خدا زود به خواسته هایمان جواب می دهد که باورمان نمی شود

از طرف او بوده. اینجاست که میگوییم،
«عجب شانسی آوردم»

مهندس

7 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:33 :: نويسنده :
حالت من بعد امتحان!
تنها کاریه که میشه کرد!
 
 
 
 

...م.ح...

6 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 21:41 :: نويسنده :
اینم حالتم تو صبح های شنبه یکشنبه و دوشنبه
تقریبا یه ساعتی تو همین وضعیتم
 
 
 
 
ای تو روح کلاسای هشت صبح
 

...م.ح...

6 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 21:11 :: نويسنده :

ای کسی که پای کامپیوترت نسشتی و فکر میکنی که خیلی رزنگی...
اما جمله ای که خوندی کلمه‌ی نشستی‌اش غلط بود...
ههههههه
دیدی رزنگ نبودی؟
ای بابا باز هم که اشتباه خوندی کلمه ی بالا زرنگه نه رزنگ...
ای دل غافل...فارسی بلد نستی بخونی؟!
آخه نخبه، کلمه‌ی بالا نیستیه نه نستی...
مجید جان دلنبدم، فارسی بلد نیستی...چرا می‌خونی؟!!
اه اه اه... بابا اون کلمه‌ی بالا دلبندمه نه دلنبدم...
تو دبیرستان فارسی رو چند می‌شدی؟!
بابا کلمه بالا فارسیش غلطه...
چیه؟!...رفتی ببینی غلطه یا نه؟!!
بگذریم...بدون تست هوش هم معلومه اوضات چقدر داغ

............................................................

مهندسه يارو

5 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:46 :: نويسنده :

روزگارا...


تو اگر سخت به من می گیری ...

 

باخبرباش که پژمردن من آسان نیست


گرچه دل گیر تر از دیروزم...!!!


گرچه فردای غم انگیز مرا می خواند...!!!


لیک باور دارم   دل خوشی ها کم نیست...

 

زندگی باید کرد  ...

....................................

شاعرش مهندس

 

 

 

5 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:40 :: نويسنده :

مهندسه

5 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 19:37 :: نويسنده :

 

 

m.kh

 

پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:34 :: نويسنده : مدير ها

 

پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 10:44 :: نويسنده : مدير ها

به سهراب سپهری میگن چرا نماز نمی خونی؟
میگه:
من نمازم را وقتی میخوانم

که اذانش را باد گفته باشد

سر گلدسته سرو


من نمازم را، پی تکبیرة الاحرام علف می خوانم
پی قدقامت موج!

خو داداش من، یه سره بگو نمیخونم، دیگه چرا میپیچونیش

 

 

...از:م.ح...

 

4 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:11 :: نويسنده :

خر کيف يعني سر کلاس کارداني نشسته باشي، دونفر از جلوي در کلاس رد بشن و بگن :" نه اينجا نيست... اينا بچه هاي کارشناسي ارشدن "•

خر کيف يعني کلاستو دو در کني و همون روز استاد حضورغياب نکنه!

خر كبف يعني اينكه يه لپ تاپ مي گيري دستت اما 2 قرون سواد نداري. بهت بگن آقاي مهندس!•

خر کيف يعني راننده تاکسي باشي و دانشجوي پزشکي رو سوار کني اونوقت وقتي مي خواد پياده شه بر حسب عادت به محيط دانشگاه بگه: مرسي آقاي دکتر!

خر کيف يعني زنگ موبايلت حسابي جلب توجه کنه!

خر کيف يعني کسب بالاترين نمره ميان ترم فقط از راه تقلب و امدادهاي غيبي!

خر کيف يعني فکر کني کارتت تموم شده ولي در کمال نااميدي کانکت شي و ساعتها تو اينترنت بچرخي!

خر کيف يعني بابات قبض موبايلت رو پرداخت کنه و اصلا نپرسه که چرا اينقدر رقمش نجومي شده!

خر کيف يعني استادت بگه نگران نباش! نمي افتي!

خر کيف يعني با دوستات بري تريا، دوست اصفهانيت حساب کنه!

خر کيف يعني توي يک مجلس بزرگ همه چشمشون دنبال مدل لباست باشه!

خر کيف يعني دانشجو نباشي ولي از سايت دانشگاه، مفتکي استفاده کني!

خر کيف يعني پشت چراغ قرمز از ماشين بغلي يه چيزي پرت شه تو ماشينت (مثل شماره تلفن و يا حتي گوشي طرف!)

خر کيف يعني تو دانشگاه همراه دوستت داري ميري ولي پسر همکلاسيت فقط به تو سلام ميکنه!

خر کيف يعني يه جا با يه نفر همصحبت شي و رمانتيک بگه: "از قيافه تون معلومه که
دانشجويين!"

خر کيف يعني توي مهموني باشي و يکي از خانوماي باکلاس و کار درست فاميل صدات کنه: خوشگل خانوم يا آقا خوشتيپه!

خر کيف يعني يک منشي با مدير عامل شرکت ازدواج کنه!

خر کيف يعني بين کلاس 12 تا 2 و کلاس 2 تا 4 خودتو به يک آدم اهل رو درواسي بچسبوني و بري باهاش ناهار بخوري!

خر کيف يعني موقع امتحان عملي استاد بره بيرون از کلاس و در رو هم ببنده!

خر کيف يعني هيچي نخونده باشي و همه رو از رو دست بغليت بنويسي بعد نمره ت از اون بيشتر شه!

خر کيف يعني استاد يک سوال قلمبه بپرسه هيچکي جز تو نتونه جواب بده!

خر کيف يعني وقتي مهموناي شهرستانيتون مي رن بچه شون قشنگترين عروسکشو جا بذاره!

هر کي هنوز نفهميده خر کيف يعني چي بگه تا بازم توضيح بدم...

 

از:م.ح

چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:51 :: نويسنده : مدير ها

درباره وبلاگ

می کوشم. تلاش میکنم. آینده ای میسازم که گذشته ام جلویش زانو بزند! و به اهدافم میرسم...
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان modireat91 و آدرس modireat91.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان