Modireat 91
به وبلاگ بچه هاي مديريت خوش آمدید

جووناهم  جونای قدیم

ارسالی:m.kh 

شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 22:42 :: نويسنده : مدير ها

                               لطفا تا لود شدن كامل فيلم صبر كنيد ...  

 

                         شما که اصلا در مدرسه چنین کاری نمی کردین...!

 
کلاس تعطیل شد ؟! (عکس متحرک)  www.taknaz.ir

  ارسال:مصطفي.س

پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, :: 10:30 :: نويسنده : مدير ها

طی یک نظرسنجی از یک دانشجوی ورودی جدید و یک دانشجوی ترم آخری خواسته شد که با دیدن هر کدام از کلمات زیر ذهنیت و تصور خود را در مورد آن کلمه در یک جمله کوتاه بنویسند.

جمله اول مربوط به دانشجوی ورودی جدید و جمله دوم مربوط به دانشجوی ترم آخری…

 

رییس دانشگاه

1)مردی فرهیخته و خوشتیپ

2)به دلیل اینکه در طی این چهار پنج سال یک بار هم ایشونو نتونستم ببینم، هیچ ذهنیتی ندارم

 

یک وعده غذای سلف

1)بیفستراگانوف با سس کچاپ با نوشیدنی خنک

2)چلو لاستیک به همراه افزودنی های غیر مجاز

 

کارت دانشجویی

1)کارت شناسایی و هویت دانشجو

2)تنها استفاده از این کارت گرفتن فیلم از ویدئو کلوب است

 

خوابگاه

1)محل استراحت و سرشار از شادی و نشاط

2)مکانی برای همزیستی مسالمت آمیز با سوسک و موش

 

شب امتحان

1)شبی برای دوره کردن درسی که در طول ترم خوانده شده است

2)شبی که تا صبح باید مثل خر درس خوند

 

جزوه خوش خط دخترها

1)بمیرم از هیچ دختری جزوه نمیگیرم، من عادت دارم فقط جزوه خودمو بخونم

2)طلای کاغذی

 

تقلب

1)یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان

2)تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان

 

مشروط شدن

1)عمراٌ، من تو دبیرستان معدل کمتر از ۱۸ نداشتم

2)نمک تحصیل در دانشگاه

 

وام دانشجویی

1)کمک هزینه برای دانشجو

2)مثل مهریه میمونه کی داده کی گرفته

 

ازدواج دانشجویی

1)حرفش رو نزن من قصد ادامه تحصیل دارم

2)کو؟ کجاس؟کسی رو سراغ داری برام؟

 

حراست

1)ارگانی برای حفاظت از دانشجو از گزند خطرات

2) ارگانی برای حفاطت از دانشگاه از گزند دانشجویان

 

دانشجو

1)فردی که به دنبال علم آموزی و تولید علم است

2)ها ایی دانشجو که وگفتی یعنی چه؟؟؟!!!!

 

ارسال: مصطفي.س


چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, :: 14:58 :: نويسنده : مدير ها

 

چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, :: 14:54 :: نويسنده : مدير ها

 

  گفتيم توي ايام امتحانات ، حالو هواتونو عوض كنيم ...

 

صاحبش اومد ...

 وقتي خواننده هه جو گير شد ...

 بدون شرح...

 

 اينم بدون شرح ...

 

 و حالا كنسرت دو نفره شروع شد ...

 

 

 

 ارسال:  DJ مصطفي.س و آميتا محروق خان !

 حتما نظر بديد !

 تورو خدا ضدحال نفرستيد !!!

 

 

 

سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, :: 17:57 :: نويسنده : مدير ها

ارسالی:m.kh 

سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, :: 11:39 :: نويسنده : مدير ها

 

ماشاالله تلاش کن تو میتونی

ارسالی:m.kh

سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, :: 11:28 :: نويسنده : مدير ها

یادش بخیر...

 

 

 

پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی

بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم،

همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !

 

شما یادتون نمیاد، وقتی مشق مینوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه میداشتیم

بعد عرق میکرد، بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند

دیگه هر کار میکردیم نمیرفت، آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم

بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد، میدیدیم دفترمون رو سوراخ کرده !

 

 

شما یادتون نمیاد روی جلد دفترها خبری از دی جی مون نبود

 

 

شما یادتون نمیاد تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد

مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم

 

شما یادتون نمیاد شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت

۱۲ سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !

 

 

شما یادتون نمیاد هرکی بهمون فحش میداد کف دستمونو نشونش میدادیم میگفتیم آیینه آیینه

 

شما یادتون نمیاد. گنجشگکه اشی مشی …. میفتی تو آب خیس میشی

….کی میپزه آشپز باشی ….. کی میخوره حاکـــــــــــم باشــــــــی

 

شما یادتون نمیاد مدیر مدرسه از مادرامون کادو می گرفت سر صف می داد به ما

 

 

شما یادتون نمیاد آلوچه و تمره هندی ، بستنی آلاسکا, همشون هم غیر بهداشتی !

 

شما یادتون نمیاد تقلید کار میمونه…میمون جزو حیوونه !

این جمله حرص درار ترین جمله بود تو اون زمان !

 

شما یادتون نمیاد خط کشهائی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد !

 

شما یادتون نمیاد کارت صد آفرین می‌دادن خر کیف می‌شدیم

هزار آفرین که می‌دادن خوده خر می‌شدیم !

 

شما یادتون نمیاد کارنامه هامونو میبردیم شهر بازی که بهمون بلیط بدن

 

شما یادتون نمیاد پسرا شیرن مثه شمشیرن…دخترا موشن مثه خرگوشن !

 

شما یادتون نمیاد این بازیو

پی پی پینوکیو پدر ژپتو، گُ گُ گُربه نره روباه مکار !

 

شما یادتون نمیاد

احترام بگذارید!

 

شما یادتون نمیاد هر وقت آقای نجار می رفت بیرون ووروجک خراب کاری می کرد !

 

شما یادتون نمیاد آهای، آهای، اهاااااای ، ننه،من گشنمه !

 

شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم،

بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم

مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم !

 

شما یادتون نمیاد ، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه

میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم !

 

شما یادتون نمیاد، دوست داشتیم مبصر صف بشیم تا پای بچه ها رو سر صف جفت کنیم !

 

شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم وقتی میبردنمون پارک، میرفتیم مثل مظلوما

می چسبیدیم به میله ی کنار تاب، همچین ملتمسانه به اونیکه سوار تاب بود

نگاه میکردیم، که دلش بسوزه پیاده شه ما سوار شیم،

بعدش که نوبت خودمون میشد، دیگه عمرا پیاده می شدیم  !

 

 

شما یادتون نمیاد، اون قدیما هر روزی که ورزش داشتیم با لباس ورزشی می رفتیم مدرسه

احساس پادشاهی می کردیم که ما امروز ورزش داریم، دلتون بسوزه !

 

شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم !

 

شما یادتون نمیاد، صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیمبه خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بودولی سمت چپی ها نو بود !

 

شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست

اونا یه درس از ما عقب تر باشن !

 

شما یادتون نمیاد، برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز میکردیم و میبردیم سر کلاس پز میدادیم !

 

شما یادتون نمیاد، با آب قند اشباع شده و یک نخ، نبات درست میکردیم میبردیم مدرسه !


شما یادتون نمیاد، تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم !

 

شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم

که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده

بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم:

یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم)

و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم !

 

شما یادتون نمیاد تو دبستان وقتی مشقامونو ننوشته بودیم معلم که میومد

بالا سرمون الکی تو کیفمونو می گشتیم میگفتیم خانوم دفترمونو جا گذاشتیم!!

 

شما یادتون نمیاد، توی خاله بازی یه نوع کیک درست میکردیم به اینصورت که بیسکوییت

رو توی کاسه خورد میکردیم و روش آب میریختیم

اییییی الان فکرشو میکنم خیلی مزخرف بود چه جوری میخوردیم ما


شما یادتون نمیاد: دختره اینجا نشسته گریه می کنه زاری میکنه از برای من یکی رو بزن!!

یه نفر هم مینشست اون وسط توی دایره، الکی صدای گریه کردن درمیآورد !

 

 

شما یادتون نمیاد: تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد،

خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم !

همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست،

بعدم صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه

 

شما یادتون نمیاد: خانوم اجازهههههههه فرشاد جیش کرددددددد !! :)

 

آه...

یادش بخیر

شما چیز دیگه ای یادتون نمیاد؟

اگه یادتون میاد کامنت بذارید لطفا.

با آرزوی موفقیت.ارادتمند شما مهدی.ح ...

دو شنبه 25 دی 1391برچسب:, :: 10:6 :: نويسنده : مدير ها

احترام به درخت در ایران
 
احسنت به فهم و شعور صاحب این منزل (عکس) www.taknaz.ir
 
بله ديگه از اينجور آدم ها هم در ايران پيدا ميشن !

ارسال: مصطفي.س

یک شنبه 24 دی 1391برچسب:, :: 19:12 :: نويسنده : مدير ها

 

 قابل توجه بعضي ها ... 

 

صاحب شيرازي این پراید با خلاقیت و حوصله ای که داشته با صرف هزینه های بسیار زیاد پراید خودش را تغییر داده و به شکلی زیبا و اسپرت تبدیل کرده که البته چیزی در حدود ۷۰ میلیون قیمتش تخمین زده شده!
 
 
پراید 70 میلیونی در شیراز ! (+ تصاویر ) www.taknaz.ir
 
پراید 70 میلیونی در شیراز ! (+ تصاویر ) www.taknaz.ir
 
پراید 70 میلیونی در شیراز ! (+ تصاویر ) www.taknaz.ir
 

پراید 70 میلیونی در شیراز ! (+ تصاویر )  www.taknaz.ir

اسپرت به اين ميگن ...
 
 ارسال: مصطفي.س

 

یک شنبه 24 دی 1391برچسب:, :: 18:56 :: نويسنده : مدير ها

 اینم مدل های مختلف پسرها...

1-مدل دوس دختر:
از اون پسرایی که صبح که از خواب پا می شن...مثل یه غنچه وا می شن (ببشخید اشتباه شد) اول یه سری به پریز برق زده و سپس به خط های ایرانسل و همراه اولشون

 

- این مدل پسرا رو فقط می تونید بین دوستاشون با قیافه مثلا شیک سان فیلکس و درحالی که دو تا گوشی موبایل دستشونه پیدا کنید (فقط می خوان بگن دوس دختر دارن)

2-مدل مامانش اینا:
این مدل پسرا جیگر مامانشونن از همون هایی که بدون اجازه مامانشون آب نمی خورن و مامانی تا دم دانشگاه (حتی تا دم در کلاس) می رسوندشون - راستی انتخاب زن هاشونم به عهده مامانه

3-مدل زن ذلیل:
این مدل که برعکس مال دخترا ، در حال رشد و زیات شدن هستند ، حسابی به زنهاشون عقش می ورزن - می پرسین چطوری ؟ هیچی - ظرف می شورن ، پول خرج زنشون می کنن ، بچه داری می کنن ، آشپزی می کنن .... (امیدوارم یکی از همین مردا گیر همه دخترایی که منتظرن بیاد)

4-مدل خرخون:
این مدل پسرا معمولا عینکی هستند (گاهی اوقات ته استکانی) - جالب اینجاس که عینکشون همیشه در حال افتادنه و معمولا از بالای اون به شما نگاه می کنن آخرشم بعد از اینهمه خر زدن ، با مدرک دکترا و لیسانس ، یا راننده تاکسی می شن یا پیک موتوری (از این دو حالت خارج نیست) برای ادامه این مدل به مدل بالایی مراجعه فرمایین ...!

5-مدل رپر:
این مدل پسرا از اونایی اند که عشق آواز و رپ اند - با هرچی هم که دم دستشون میاد آهنگ می زنن و می خونن - تو حموم هم که دیگه واویلا .... جالب اینه که همش درحال صحبت کردن از بیرون اومدن کاستشونن ... ولی انگار نه انگار ، خبری نیست

6-مدل بادی بیلدینگ:
این مدل پسرا عاشق اینن که هیکل و بازوهاشون عین بادکنک باد کنه (فک می کنن خیلی جذابن) همیشه هم دستشون یه ساکه و درحال رفتن به باشگاه اند و همیشه هم بو گند عرق می دن - عاشق لباسها و تی شرت های تنگ اند وقتی می بینیدشون فک می کنین الانه که منفجر بشن

7-مدل غیرت مند:
این مدل مردا رو به اصطلاح می گن پشت کوهی و حال دخترا رو با کارا و رفتاراشون بهم می زنند - از اونایی که سیبیل قیطونی می ذارن و یه لونگ کهنه هم دستشونه - جلوی اونا نباید بخندید ، حرف بزنین ، اعتراض کنین و از این جل بازیا .... چادرتون هم باید تو صورتتون باشه (با روبنده هم مفافقن)
ایشالا که نسل این جور مردا بزودی منقرض می شه (با همکاری انجمن زنان)

 

حالا ممنون میشم اگه در این مورد هم نظراتتون رو بگین؟

موفق باشید...

ارسالی از:مهدی.ح ...

یک شنبه 24 دی 1391برچسب:, :: 11:56 :: نويسنده : مدير ها

 دختري به کوروش کبير گفت:من عاشقت هستم

 کوروش گفت:لياقت شما برادرم است که از من
 زيباتر است و پشت سره شما ايستاده،دخترک
برگشت و ديد کسي‌ نيست. کوروش گفت:اگر عاشق من
 بودي پشت سرت را نگاه نمي‌کردي
 
 
ارسالی:m.kh
یک شنبه 24 دی 1391برچسب:, :: 11:53 :: نويسنده : مدير ها


 

زندگی نامه امام رضا(ع) به صورت خلاصه از تولد تا شهادت

زندگی نامه امام رضا (ع) به صورت خلاصه از تولد تا شهادت   

● امامت امام رضا (ع):
حضرت علی بن موسی ,ملقب به رضا ,در سال ۱۴۸ هجری قمری در روز۱۱ ذیقعده در مدینه به دنیا آمد.پدرآن حضرت,امام موسی بن جعفر و مادرش بانویی بزرگوار به نام نجمه(نام دیگر این بانو تکتم می باشد. ) بود.
در مطالب السؤول گفته شده است که: مادر آن حضرت کنیزی بودکه خیزران مرسی نام داشت. برخی نام وی را شقراء نوبیه، ذکر کرده اند که آروی، اسم او و شقراء لقب وی بوده است. طبرسی در اعلام الوری گوید: مادرش کنیزی بود به نام نجمه که به وی ام البنین می گفتند.( عیون اخبار الرضا)
بعد از شهادت امام کاظم (ع) , آن حضرت در ۳۵ سالگی عهده دار مسئولیت امامت و حفظ مبانی اسلامی و رهبری شیعیان گردید.
مدت امامت امام رضا در حدود ۲۰سال بود که می توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:
۱) ده سال اول امامت آن حضرت که همزمان با دوره ی زمانداری هارون بود.
۲) پنج سال بعد از آن که مقارن با خلافت امین ,فرزند هارون بود.
۳) پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون بود.
امام رضا (ع) در هر یک از این سه دوره , به مقتضای مسؤولیت خطیر امامت , با اوضاع و احوال پیچیده ی خلافت آن روزکه به نام اسلام که بر مردم حکومت می شد و با وجود نابسامانی های زیادی که از جهات مختلف در زندگی اجتماعی مردم وجود داشت وظایف متناسب خودرا,در راه خدمت به اسلام و مسلمین انجام می داد. امام هشتم تا آنجا که قدرت و امکان داشت از فرصتی که در سه سال آخر عمرش پیش آمد ,در بیداری مردم و توجه دادن آنان به اصول و مسائل و پرده برداشتن از چگونگی اغفال آنان به صورت ها و عناوین گوناگون , حداکثر استفاده را نمود .شهادت آن حضرت در سال۲۰۳هجری در سنا باد ,که امروز یکی از محله های مشهد است ,در سن ۵۵ سالگی ,به وسیله ی سمّی که مأمون به او خوراند ,اتفاق افتاد. هم اکنون آرامگاه این بزرگوار در مشهد زیارتگاه تمام عاشقان است.
● امام رضا(ع)در زمان هارون:
حدود ۱۰سال از امامت حضرت رضاعلیه السلام(از سال ۱۸۳تا۱۹۳هجری قمری)در عصر خلافت هارون الرشید , واقع شد.امام رضا در این عصر, در مدینه می زیست و همواره تحت نظر بوده و مورد مزاحمت هارون و حاکمان منصوب از جانب او به سر می برد.به عنوان نمونه:
۱) هنگامی که هارون از ((رقّه)) عازم مکه شد عیسی بن جعفر {عموی او}به او گفت :بیاد آور سوگندی را که خورده ای مبنی بر این که هر کس بعد از موسی بن جعفر ادعای حکومت کند, گردنش را بزنی ,اکنون پسر او ((رضا))چنین ادعایی دارد.هارون با خشم به عیسی نگریست و گفت :میخواهی چه کنم .آیا همه ی آنها را بکشم؟
۲) محمد بن سنان »می گوید در روزگار هارون به امام رضا علیه السلام عرض کردم:شما خود را به این امر((امامت))مشهور ساخته اید و جای پدر نشسته اید،در حالیکه ازشمشیر هارون خون می چکد! فرمود:آنچه مرا بر این کار بی پروا ساخته سخن پیامبر است که فرمود:«اگر ابو جهل یک مو از سر من کم کرد گواه باشید که من پیامبر نیستم »و من می گویم «اگر هارون یک مو از سر من کم کرد گواه باشید که من امام نیستم »و همچنان شد که امام می فرمود زیرا هارون هرگز فرصت نیافت خطری متوجه امام سازد،و بالاخره به جهت اغتشاشاتی که در شرق ایران رخ داده بود،هارون مجبور شد خود با سپاهیانش به سوی خراسان برود و در راه بیمار شد،و در ۱۹۳ هجری در طوس مرگش فرا رسید،و اسلام و مسلمین از وجود پلیدش ایمن شدند.
این فرازهای تارخی نشان می دهد که امام هشتم و یارانش در عصر خلافت هارون, تحت نظر و در سانسور شدید بودند
● امام در زمان امین :
پس از هارون بر سر خلافت بین امین و مامون اختلافی سخت روی داد. هارون, امین را برای خلافت بعد از خود تعیین کرده بود،و از او تعهد گرفته بود که پس از او مامون خلیفه شود و نیز حکومت ایالت خراسان در زمان خلافت امین, در دست مامون باشد،ولی امین پس از هارون در ۱۹۴ هجری مامون را از ولیعهدی خود عزل و فرزند خود موسی را نامزد این مقام کرد بالاخره پس از درگیریهای خونینی که میان امین و مامون رخ داد،امین در ۱۹۸ هجری کشته شد و مامون به خلافت رسید. امام رضا علیه السلام در طول این مدت از درگیریهای دربار خلافت و اشتغال آنان به یکدیگر استفاده کرد،و با آسودگی به ارشاد و تعلیم و تربیت پیروان پرداخت.
● امام در زمان مامون :
مامون در میان خلفای بنی عباس از همه داناتر و نیز مکارتر بود،درس خوانده بود و از فقه و علوم دیگر آگاهی داشت. چنانکه با برخی از دانشمندان به بحث و مناظره می نشست،البته آگاهی او از علوم روز نیز وسیله یی بود برای پیشبرد سیاستهای ضد انسانی او،و گرنه هرگز به دین و اسلام پای بند نبود،و در عیاشی و فسق و فجور و اعمال زشت دیگر از سایر خلفا هیچ کم نداشت،نهایت آنکه از خلفای دیگر محتاطتر رفتار می کرد و با سالوس و ریای بیشتر عوامفریبی می نمود،و برای استحکام پایه های حکومت خود گاه با فقها نیز همنشین می شد و از مسائل و مباحث دینی نیز سخن می گفت.
همنشینی و صمیمیت و همدمی مامون با«قاضی یحیی بن اکثم »که مردی رذل و کثیف و فاجر بود بهترین گواه برای بی دینی و فسق و رذیلت مامون است،یحیی بن اکثم مردی بود که به شنیع ترین اعمال در جامعه شهرت داشت چنانکه قلم از شرح رذالتهای او شرم دارد،و مامون چنین کسی را چنان همدم خویش ساخته بود که «رفیق مسجد و گرمابه و گلستان »یکدیگر محسوب می شدند،و اسفبارتر آنکه او را به مقام «قاضی القضاة »امت اسلامی منصوب نمود و در امور مملکتی نیز با او رای زنی و مشورت داشت
بهر روی در زمان مامون علم و دانش به ظاهر ترویج می شد،و دانشمندان به مرکز خلافت دعوت می شدند،و تشویقهایی که مامون برای دانشمندان و دانش پژوهان فراهم می آورد زمینه ی جذب اهل دانش به سوی او گردید،و مجالس درس و بحث و مناظره ترتیب می یافت، و بحث و گفتگوی علمی بازاری پر رونق داشت.
مضاف بر اینها مامون می کوشید با برخی کارها شیعیان و طرفداران امام را نیز به خود علاقمند سازد مثلا از شایسته تر بودن امیر مؤمنان علی علیه السلام برای جانشینی پیامبر سخن می گفت،و دشنام و لعن به معاویه را رسمی کرد و«فدک »را که از فاطمه زهرا علیها السلام غصب شده بود به علویان باز گرداند،و با علویان در ظاهر انعطاف و علاقه نشان می داد.
اصولا مامون با توجه به رفتار هارون و جنایات او و اثر سوء آن در روحیه ی مردم می خواست زمینه های انقلاب و شورش را از بین ببرد،و آنها را راضی نگهدارد تا بتواند بر مرکب لافت سوار باشد،از اینرو باید گفت وضع زمان ایجاب می کرد که به جبران کمبودها و نارضایتی ها بپردازد،و وانمود کند که در صدد اصلاح امور است و با خلفای دیگر تفاوت دارد
● فرستادگان مامون به نزد امام (ع):
مامون برای بردن امام رضا (ع) از یثرب به خراسان, یک گروه رسمی فرستاد. شخصی که در راس این گروه بود بیشتر مورخین بر عقیده اند که رجاءبن ابی ضحاک بوده است و گفته شده عیسی بن یزید معروف به «جلوای» بوده است و سید امین این مطلب را بعید دانسته و گفته است که جلوای از فرماندهان هارون الرشید و از دشمنان امام رضا (ع) بوده و عقلانی نیست که هارون او را برای بردن امام مامور کند.( محمد انصاری .گزارش لحظه به لحظه از سفر امام رضا (ع) به ایران. ص۱۲)و مامون از رئیس گروه تعهد گرفت که امام را از راه بصره و اهواز و فارس ببرند و از راه کوفه و قم نبرند. دلیل این اصرار مامون و نگرانی او بسیار روشن و واضح است که نمی خواست امام از راه کوفه و قم بیاید, زیرا این دو شهر مرکز شیعه بوده و ساکنین آن معتقد به امامت حضرت بوده و نسبت به او مطیع بودند.و اگر امام از شهر آنها عبور می کرد مسلما نسبت به او بسیار اداء احترام می کردند و او را بزرگ می داشتند و این مقام او را تقویت می کردو دولت عباسی را در خطر قرار می داد.اما عبور امام از بصره ضرری برای مامون نداشت , زیرا ساکنین بصره طرفدار عباسیان بوده و این کار برای مامون خطری نداشته است و این عمل فریبکارانه مامون است که ادعا می کرد که می خواهد خود را از خلافت کنار بکشد و آن را به علویان بدهد.( محمد باقر شریف القرش .پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا(ع).جلد دوم.ص. ۴۴۳)
● وداع امام هشتم از مدینه و مکه :
هنگامی که فرستاده های مامون برای حرکت دادن حضرت رضا (ع) از مدینه به خراسان آمدند,حضرت رضا (ع) برای وداع به مسجد النبی ,کنار قبر رسول خدا(ص) رفت و مکرر با قبر پیامبر وداع می کرد و بیرون می آمد و نزد قبر باز می گشت, و هر بار صدای گریه اش بلند بود. سپس خانواده ی خود را جمع کردند و خبر شهادت خودشان و از اینکه از این سفر باز نخواهند گشت را دادند و به آنها فرمود:هم اکنون برای من گریه کنید تا من صدای گریه ی شما را بشنوم .سپس دوازده هزار دینار بین آنها تقسیم کرد و به آنها فرمود:من هرگز به سوی اهل بیتم باز نمی گردم.
سپس دست پسرش جواد (ع) را گرفت و به مسجد برد و دستش را بر قبر رسول خدا (ص) نهاد و او را به قبر مطهر چسباند و به رسول خدا (ص) سپرد حفظ او را به برکت پیامبر (ص) از خدا خواست . حضرت جواد (ع) به پدر بزرگوار شان نگریستند و گفت: «به خدا سوگند به سوی خدا می روی».
سرانجام امام رضا (ع) از مدینه به سوی خراسان و شهر مرو مرکز خلافت آن روزگار حرکت کردند.
● معرفی امام جواد (ع):
امام رضا (ع)در کنار سفر مشقت باری که در پیش داشت ,مسئله ی امامت و معرفی جانشین خود را در اتمام حجتی واضح ,برای همه بیان فرمود.به خصوص آنکه امام جواد (ع) آن روزها هفت سال بیشتر نداشت حضرت در این باره می فرمایند:پسرم جواد را بر داشتم و به حرم پیامبر (ص) رفتم و دستش را بر قبر گذاردم و او را به قبر جدم چسباندم و به پیامبر (ص) سپردم. پسرم رو به من کرد و گفت : ای پدر به خدا قسم به مسیری دور دست خواهی رفت .سپس به تمام نمایندگانم و اطرافیانم دستور دادم تا پس از من از او فرمان بگیرند و از او اطاعت کنند و ازمخالفت با وی بپرهیزند.به آنها گفتم که پس از وفاتم به او روی آورند وبه آنان فهماندم که پسرم امام بعد از من است .
● امام رضا(ع)در مرو و مسئله ی ولایت عهدی:
کاروان امام (ع) و همراهان سرانجام در

زندگی نامه امام رضا(ع) به صورت خلاصه از تولد تا شهادت

زندگی نامه امام رضا (ع) به صورت خلاصه از تولد تا شهادت   

● امامت امام رضا (ع):
حضرت علی بن موسی ,ملقب به رضا ,در سال ۱۴۸ هجری قمری در روز۱۱ ذیقعده در مدینه به دنیا آمد.پدرآن حضرت,امام موسی بن جعفر و مادرش بانویی بزرگوار به نام نجمه(نام دیگر این بانو تکتم می باشد. ) بود.
در مطالب السؤول گفته شده است که: مادر آن حضرت کنیزی بودکه خیزران مرسی نام داشت. برخی نام وی را شقراء نوبیه، ذکر کرده اند که آروی، اسم او و شقراء لقب وی بوده است. طبرسی در اعلام الوری گوید: مادرش کنیزی بود به نام نجمه که به وی ام البنین می گفتند.( عیون اخبار الرضا)
بعد از شهادت امام کاظم (ع) , آن حضرت در ۳۵ سالگی عهده دار مسئولیت امامت و حفظ مبانی اسلامی و رهبری شیعیان گردید.
مدت امامت امام رضا در حدود ۲۰سال بود که می توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:
۱) ده سال اول امامت آن حضرت که همزمان با دوره ی زمانداری هارون بود.
۲) پنج سال بعد از آن که مقارن با خلافت امین ,فرزند هارون بود.
۳) پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون بود.
امام رضا (ع) در هر یک از این سه دوره , به مقتضای مسؤولیت خطیر امامت , با اوضاع و احوال پیچیده ی خلافت آن روزکه به نام اسلام که بر مردم حکومت می شد و با وجود نابسامانی های زیادی که از جهات مختلف در زندگی اجتماعی مردم وجود داشت وظایف متناسب خودرا,در راه خدمت به اسلام و مسلمین انجام می داد. امام هشتم تا آنجا که قدرت و امکان داشت از فرصتی که در سه سال آخر عمرش پیش آمد ,در بیداری مردم و توجه دادن آنان به اصول و مسائل و پرده برداشتن از چگونگی اغفال آنان به صورت ها و عناوین گوناگون , حداکثر استفاده را نمود .شهادت آن حضرت در سال۲۰۳هجری در سنا باد ,که امروز یکی از محله های مشهد است ,در سن ۵۵ سالگی ,به وسیله ی سمّی که مأمون به او خوراند ,اتفاق افتاد. هم اکنون آرامگاه این بزرگوار در مشهد زیارتگاه تمام عاشقان است.
● امام رضا(ع)در زمان هارون:
حدود ۱۰سال از امامت حضرت رضاعلیه السلام(از سال ۱۸۳تا۱۹۳هجری قمری)در عصر خلافت هارون الرشید , واقع شد.امام رضا در این عصر, در مدینه می زیست و همواره تحت نظر بوده و مورد مزاحمت هارون و حاکمان منصوب از جانب او به سر می برد.به عنوان نمونه:
۱) هنگامی که هارون از ((رقّه)) عازم مکه شد عیسی بن جعفر {عموی او}به او گفت :بیاد آور سوگندی را که خورده ای مبنی بر این که هر کس بعد از موسی بن جعفر ادعای حکومت کند, گردنش را بزنی ,اکنون پسر او ((رضا))چنین ادعایی دارد.هارون با خشم به عیسی نگریست و گفت :میخواهی چه کنم .آیا همه ی آنها را بکشم؟
۲) محمد بن سنان »می گوید در روزگار هارون به امام رضا علیه السلام عرض کردم:شما خود را به این امر((امامت))مشهور ساخته اید و جای پدر نشسته اید،در حالیکه ازشمشیر هارون خون می چکد! فرمود:آنچه مرا بر این کار بی پروا ساخته سخن پیامبر است که فرمود:«اگر ابو جهل یک مو از سر من کم کرد گواه باشید که من پیامبر نیستم »و من می گویم «اگر هارون یک مو از سر من کم کرد گواه باشید که من امام نیستم »و همچنان شد که امام می فرمود زیرا هارون هرگز فرصت نیافت خطری متوجه امام سازد،و بالاخره به جهت اغتشاشاتی که در شرق ایران رخ داده بود،هارون مجبور شد خود با سپاهیانش به سوی خراسان برود و در راه بیمار شد،و در ۱۹۳ هجری در طوس مرگش فرا رسید،و اسلام و مسلمین از وجود پلیدش ایمن شدند.
این فرازهای تارخی نشان می دهد که امام هشتم و یارانش در عصر خلافت هارون, تحت نظر و در سانسور شدید بودند
● امام در زمان امین :
پس از هارون بر سر خلافت بین امین و مامون اختلافی سخت روی داد. هارون, امین را برای خلافت بعد از خود تعیین کرده بود،و از او تعهد گرفته بود که پس از او مامون خلیفه شود و نیز حکومت ایالت خراسان در زمان خلافت امین, در دست مامون باشد،ولی امین پس از هارون در ۱۹۴ هجری مامون را از ولیعهدی خود عزل و فرزند خود موسی را نامزد این مقام کرد بالاخره پس از درگیریهای خونینی که میان امین و مامون رخ داد،امین در ۱۹۸ هجری کشته شد و مامون به خلافت رسید. امام رضا علیه السلام در طول این مدت از درگیریهای دربار خلافت و اشتغال آنان به یکدیگر استفاده کرد،و با آسودگی به ارشاد و تعلیم و تربیت پیروان پرداخت.
● امام در زمان مامون :
مامون در میان خلفای بنی عباس از همه داناتر و نیز مکارتر بود،درس خوانده بود و از فقه و علوم دیگر آگاهی داشت. چنانکه با برخی از دانشمندان به بحث و مناظره می نشست،البته آگاهی او از علوم روز نیز وسیله یی بود برای پیشبرد سیاستهای ضد انسانی او،و گرنه هرگز به دین و اسلام پای بند نبود،و در عیاشی و فسق و فجور و اعمال زشت دیگر از سایر خلفا هیچ کم نداشت،نهایت آنکه از خلفای دیگر محتاطتر رفتار می کرد و با سالوس و ریای بیشتر عوامفریبی می نمود،و برای استحکام پایه های حکومت خود گاه با فقها نیز همنشین می شد و از مسائل و مباحث دینی نیز سخن می گفت.
همنشینی و صمیمیت و همدمی مامون با«قاضی یحیی بن اکثم »که مردی رذل و کثیف و فاجر بود بهترین گواه برای بی دینی و فسق و رذیلت مامون است،یحیی بن اکثم مردی بود که به شنیع ترین اعمال در جامعه شهرت داشت چنانکه قلم از شرح رذالتهای او شرم دارد،و مامون چنین کسی را چنان همدم خویش ساخته بود که «رفیق مسجد و گرمابه و گلستان »یکدیگر محسوب می شدند،و اسفبارتر آنکه او را به مقام «قاضی القضاة »امت اسلامی منصوب نمود و در امور مملکتی نیز با او رای زنی و مشورت داشت
بهر روی در زمان مامون علم و دانش به ظاهر ترویج می شد،و دانشمندان به مرکز خلافت دعوت می شدند،و تشویقهایی که مامون برای دانشمندان و دانش پژوهان فراهم می آورد زمینه ی جذب اهل دانش به سوی او گردید،و مجالس درس و بحث و مناظره ترتیب می یافت، و بحث و گفتگوی علمی بازاری پر رونق داشت.
مضاف بر اینها مامون می کوشید با برخی کارها شیعیان و طرفداران امام را نیز به خود علاقمند سازد مثلا از شایسته تر بودن امیر مؤمنان علی علیه السلام برای جانشینی پیامبر سخن می گفت،و دشنام و لعن به معاویه را رسمی کرد و«فدک »را که از فاطمه زهرا علیها السلام غصب شده بود به علویان باز گرداند،و با علویان در ظاهر انعطاف و علاقه نشان می داد.
اصولا مامون با توجه به رفتار هارون و جنایات او و اثر سوء آن در روحیه ی مردم می خواست زمینه های انقلاب و شورش را از بین ببرد،و آنها را راضی نگهدارد تا بتواند بر مرکب لافت سوار باشد،از اینرو باید گفت وضع زمان ایجاب می کرد که به جبران کمبودها و نارضایتی ها بپردازد،و وانمود کند که در صدد اصلاح امور است و با خلفای دیگر تفاوت دارد
● فرستادگان مامون به نزد امام (ع):
مامون برای بردن امام رضا (ع) از یثرب به خراسان, یک گروه رسمی فرستاد. شخصی که در راس این گروه بود بیشتر مورخین بر عقیده اند که رجاءبن ابی ضحاک بوده است و گفته شده عیسی بن یزید معروف به «جلوای» بوده است و سید امین این مطلب را بعید دانسته و گفته است که جلوای از فرماندهان هارون الرشید و از دشمنان امام رضا (ع) بوده و عقلانی نیست که هارون او را برای بردن امام مامور کند.( محمد انصاری .گزارش لحظه به لحظه از سفر امام رضا (ع) به ایران. ص۱۲)و مامون از رئیس گروه تعهد گرفت که امام را از راه بصره و اهواز و فارس ببرند و از راه کوفه و قم نبرند. دلیل این اصرار مامون و نگرانی او بسیار روشن و واضح است که نمی خواست امام از راه کوفه و قم بیاید, زیرا این دو شهر مرکز شیعه بوده و ساکنین آن معتقد به امامت حضرت بوده و نسبت به او مطیع بودند.و اگر امام از شهر آنها عبور می کرد مسلما نسبت به او بسیار اداء احترام می کردند و او را بزرگ می داشتند و این مقام او را تقویت می کردو دولت عباسی را در خطر قرار می داد.اما عبور امام از بصره ضرری برای مامون نداشت , زیرا ساکنین بصره طرفدار عباسیان بوده و این کار برای مامون خطری نداشته است و این عمل فریبکارانه مامون است که ادعا می کرد که می خواهد خود را از خلافت کنار بکشد و آن را به علویان بدهد.( محمد باقر شریف القرش .پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا(ع).جلد دوم.ص. ۴۴۳)
● وداع امام هشتم از مدینه و مکه :
هنگامی که فرستاده های مامون برای حرکت دادن حضرت رضا (ع) از مدینه به خراسان آمدند,حضرت رضا (ع) برای وداع به مسجد النبی ,کنار قبر رسول خدا(ص) رفت و مکرر با قبر پیامبر وداع می کرد و بیرون می آمد و نزد قبر باز می گشت, و هر بار صدای گریه اش بلند بود. سپس خانواده ی خود را جمع کردند و خبر شهادت خودشان و از اینکه از این سفر باز نخواهند گشت را دادند و به آنها فرمود:هم اکنون برای من گریه کنید تا من صدای گریه ی شما را بشنوم .سپس دوازده هزار دینار بین آنها تقسیم کرد و به آنها فرمود:من هرگز به سوی اهل بیتم باز نمی گردم.
سپس دست پسرش جواد (ع) را گرفت و به مسجد برد و دستش را بر قبر رسول خدا (ص) نهاد و او را به قبر مطهر چسباند و به رسول خدا (ص) سپرد حفظ او را به برکت پیامبر (ص) از خدا خواست . حضرت جواد (ع) به پدر بزرگوار شان نگریستند و گفت: «به خدا سوگند به سوی خدا می روی».
سرانجام امام رضا (ع) از مدینه به سوی خراسان و شهر مرو مرکز خلافت آن روزگار حرکت کردند.
● معرفی امام جواد (ع):
امام رضا (ع)در کنار سفر مشقت باری که در پیش داشت ,مسئله ی امامت و معرفی جانشین خود را در اتمام حجتی واضح ,برای همه بیان فرمود.به خصوص آنکه امام جواد (ع) آن روزها هفت سال بیشتر نداشت حضرت در این باره می فرمایند:پسرم جواد را بر داشتم و به حرم پیامبر (ص) رفتم و دستش را بر قبر گذاردم و او را به قبر جدم چسباندم و به پیامبر (ص) سپردم. پسرم رو به من کرد و گفت : ای پدر به خدا قسم به مسیری دور دست خواهی رفت .سپس به تمام نمایندگانم و اطرافیانم دستور دادم تا پس از من از او فرمان بگیرند و از او اطاعت کنند و ازمخالفت با وی بپرهیزند.به آنها گفتم که پس از وفاتم به او روی آورند وبه آنان فهماندم که پسرم امام بعد از من است .
● امام رضا(ع)در مرو و مسئله ی ولایت عهدی:
کاروان امام (ع) و همراهان سرانجام در روز دهم شوّال سال ۲۰۲هجری قمری وارد مرو شدند. هنگامی که امام رضا (ع)وارد مرو شدند مأمون و وزیرش فضل بن سهل و گروه کثیری از بزرگان آل عباس و علویان تا چند فرسنگی به استقبال حضرت رفتند. مأمون در تعظیم و تکریم ایشان بسیار کوشیدند و حضرت را در خانه ای جداگانه وارد کردند و بسیار به آن حضرت احترام نمود.مامون شخصی را به خدمت امام فرستاد و گفت : اراده کرده ام از خلافت کناره گیری کنم و آن را به شما تفویض کنم .( محمدی اشتهاردی .سوگنامه آل محمد(ص). ص ۱۱۶-۱۱۵ )امام از پذیرفتن خلافت امتناع نمود و فرمود:مرا از این کار معاف دار.مأمون بر این امر اصرار نمود و گفت:اکنون که خلافت را نمی پذیری ,به ناچار باید ولیعهدی مرا بپذیری .حضرت به سختی از این کار خوداری فرمود...
وقتی امام امتناع خود را بیان فرمود مأمون طی پاسخی تهدید آمیز گفت: همانا عمر بن خطاب خلافت را به طور مشورت,میان شش نفر قرار داد که یکی از آنها جد تو امیر مومنان علی (ع) بود و شرط کرد هر کس با آنان مخالفت کند گردنش را بزنند و شما به ناچار باید خواسته ی مرا بپذیری.من راهی جز این ندارم .
۱) این دو نفر عبارتند از: أبوزرعه رازی و محمد بن أسلم طوسی، که به هرکدام ازاین دو (حافظ) می گفتند، و این اصطلاح برکسی اطلاق می شد که لااقل یکصد هزار حدیث را با سند آن از حفظ باشد
آنگاه حضرت رضا (ع) فرمود: من ولیعهدی را می پذیرم مشروط بر این که در هیچ کاری از امور مربوط به قضاء, فتوی , عزل و نصب شرکت و دخالتی نداشته باشم.در حقیقت امام هشتم (ع) ولایت عهدی را نپذیرفت و تنها از روی ناچاری به نام آن, بی آنکه در امور دخالت کند اکتفا شد.( مرتضی طاهری .امام (ع) یگانه ی دوران.ص۳۷)
از دیگر کارهای مأمون به دنبال جریان ولایت عهدی آن حضرت این بود که دخترش را به عقد محمد بن موسی (ع) در آورد.همچنین مأمون دستور داد به نام آن حضرت سکه بزنند و در تمام شهر ها به ولایت عهدی امام (ع) خطبه خوانده شود .
● نتایج و آثار ولایت عهدی امام (ع):
در دستگاه مامون از یک طرف حکام و فرمانروایان جاه طلب که ثروت های زیادی اندوخته بودند و از طرف دیگر اشخاصی که داعیه هایی در زمینه ی علوم و کمالات داشتند و موقعیت هایی را برای خود کسب کرده بودند .مانند یحیی بن اکثم ها که شاهد مباحثات علمی امام با سایر مذاهب بودند,احساس حقارت می کرد . ایشان از نتایج ولایتعهدی بسیار نگران بودند.حضرت رضا (ع) همان روشی را داشتند که جد بزرگوارش علی (ع) در دوره ی خلافت داشتند. مردم هنگامی که شکوه معنوی امام را می دیدند غرق در عظمت او می شدند و مامون با اطرافیان او پیش از پیش منزوی می شدند از باب نمونه یکی از آن حوادث را بیان می کنیم:
● شهادت امام :
سر انجام مامون تصمیم به قتل امام گرفت،زیرا دریافته بود که به هیچ وجه نمی تواند امام را آلت دست خویش قرار دهد. عظمت امام و توجه جامعه نسبت به آن گرامی نیز روز افزون بود، و با تمام کوششهای مامون که مایل بود بر شخصیت اجتماعی امام لطمه یی وارد سازد، شخصیت و احترام امام روز به روز اوج بیشتری می گرفت،و مامون می دانست هر چه وقت بگذرد حقانیت امام و تزویر مامون آشکار تر می شود،و از سوی دیگر عباسیان و طرفداران آنان از عمل مامون در واگذاری ولیعهدی خود به امام،ناراضی بودند و حتی به عنوان مخالفت در بغداد با«ابراهیم بن مهدی عباسی »بیعت کردند،و بدین ترتیب حکومت مامون از جهات مختلف در خطر قرار گرفته بود.لذا پنهانی در صدد نابودی امام بر آمد و او را مسموم ساخت تا هم از امام خلاصی یابد و هم بنی عباس و طرفدارانشان را به سوی خود جلب کند،و پس از شهادت آن گرامی به بنی عباس نوشت: شما انتقاد می کردید که چرا مقام ولایتعهدی را به علی بن موسی الرضا واگذاشته ام،آگاه باشید که او درگذشت،پس به اطاعت من در آیید.
مامون می کوشید طرفداران و پیروان امام رضا علیه السلام از شهادت امام مطلع نشوند،و با تظاهر و عوام فریبی می خواست نیت خود را پنهان سازد و وانمود کند که امام به مرگ طبیعی در گذشته است،اما حقیقت پنهان نماند و یاران ویژه ی امام و وابستگان از ماجرا با خبر شدند. احمد بن انصاری گفت: از اباصلت هروی پرسیدم که مامون چگونه راضی به کشتن امام رضا (ع) شد در حالی که به او احترام می گذاشت و او را ولیعهد خود قرار داد.گفت: مامون او را گرامی می داشت و به او محبت می ورزید و چون مقام و موقعیتش را می دانست او را ولی عهد خود قرار دادتا مردم ببینند که علاقه مند به دنیا است و از مقامش در نزد آنها کاسته شود.ولی تمام این کارها بیشتر موجب علاقه و ارادت مردم به ایشان می شد.به همین جهت دانشمندان و متکلمین را از اطراف جمع می کرد تا شاید بتواند در مناظره بر او پیروز شود و مقامش در نزد علما کم شود.هر یک از دانشمندان که با آن حضرت بحث و مناظره می کردند مغلوب می شدند و دلیل وی را نمی پذیرفتند.مردم می گفتند به خدا این شخص((امام رضا)) شایسته خلافت است نه مامون.جاسوس ها نیز این سخنان را به او می رساندند و ناراحت می شد و به آن حضرت رشک می برد. حضرت رضا نیز در مورد حق گویی از مامون باکی نداشت .بیشتر اوقات جواب هایی می داد که خوشش نمی آمد و خشمگین می شد و کینه ی او را به دل می گرفت ولی اظهار نمی کرد. وقتی دیگر از مبارزه با آن حضرت ناتوان و عاجز شد او را مسموم کرد.
● شهادت امام در روایات:
۱) از حضرت صادق(ع) روایت شده که رسول خدا(ص) فرمودندکه: پاره ای از تن من در خراسان مدفون خواهد شد. هر مومنی که او را زیارت کند , البته که بهشت بر او واجب شود و بدنش بر آتش جهنم حرام گردد.
۲) جعفربن محمد نوافلی روایت کرده است که گفت :در خراسان به خدمت آن امام مومنان رسیدم.فرمود که من در این راهی که می روم بر نخواهم گشت , و در شهر طوس و در پهلوی هارون مدفون خواهم شد و فرزندم در بغداد در پهلوی معصومم دفن خواهد شد
۳) از حضرت علی (ع) منقول است که فرمودند:مردی از فرزندان من در زمین خراسان به زهر سم وعدوان شهید خواهد شدکه نام او مفافق نام من باشد و نام پدرش موافق موسی بن عمران باشد. هر که او را در غربت زیارت کند حق تعالی گناهان گذشته و آینده ی او را بیامرزد اگرچه به عدد ستاره های آسمان و قطره های باران و برگ درختان باشد.
۴) ابو بصیر(۱) از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود:ای جابر از آن لوح که در دست مادرم فاطمه (س)دیدی برایم سخن بگو .گفت:برای تبریک ولادت حسین بن علی (ع) به حضور مادرت فاطمه (س) شرفیاب شدم .در دست وی لوح سبزی دیدم که گویی از زمرد بود.در باره ی آن لوح از فاطمه (س) سوال کردم .در پاسخ به من فرمودند:هدیه ی خداوندی است به پدرم,که در آن نام پدرم, همسرم, فرزندانم و امامان نسل من آمده است .پدرم نیز آن را به من داده است تا مرا مژده بخشد .در بخشی از همین لوح که به امام هشتم (ع) مربوط است چنین آمده است که او را عفریتی خود خواه و قدرت طلب خواهد کشت.
۱) احمدبن محمد ابی نصربرنطی از راریان بزرگ و محدثان عالی قدر و مورد وثوق است .وی از اصحاب امام کاظم .امام رضا و امام جواد علیهم السلام به شمار آمده .نخست مذهب واقفیان را داشته ,سپس با دیدن معجزاتی از امام رضا (ع) که بر صحت امامت آن دلات داشته از مذهب منحرفش دست کشید و به امامت آن حضرت و فرزندانش معتقد گشت و مورد عنایت خاص و مرتبه ی والا شد.
خورشید بی پایان:
آیا غروب خورشید حکایت از پایان همیشگی آن است؟ و یا اینکه در پس غروب آن میلادهای مکرّری انتظارش را می کشد؟ باید گفت در منطق فرمانروایان مستبد تاریخ، پاسخ سؤال اول مثبت است، آنان فکر می کنند که اگر بر چهره درخشانی پرده کشند، برای همیشه پوشیده می ماند، غافل از اینکه خودشان نابود می شوند، و تاریخ جز ننگ و نفرین برایشان چیزی دیگر یاد نمی کند، و در هر صبحگاه میلاد پرنور خورشید تجدید می یابد. مأمون عباسی برای اهداف شومی که در سر داشت حضرت علیّ بن موسی الرّضا (ع) را از مدینه به خراسان جلب کرده و آن حضرت را مجبور به اقامت نزد خود و قبول ولایت عهدیش نمود، چنین می اندیشید که با قتل آن حضرت و غروب آن خورشید نورافروز، نام آن حضرت را می تواند از دلها خارج ساخته، و یاد او را برای همیشه پایان بدهد.
او که جز به بقای دولت و حکومتش به چیزی نمی اندیشید و حاضر بود در این راه زندانها بسازد، هتک حرمت کند، شکنجه بدهد، مؤمنین را به زیر ضربات شلاق بیندازد، اموال مردم را مصادره کند، علما و دانشمندان را خانه نشین و تحت نظر قرار بدهد، تهمت به بیگناهان ببندد، و به طور کلّی به نام اسلام و جانشینی پیامبر اسلام (ص)، اسلام را به نابودی بکشد و بدنام کند، روزی جشن ولایت عهدی امام رضا (ع) بپا داشته و دستور می دهد تا بنی عباس لباسهای سیاه را در آورده و لباس سبز بپوشند، و درهم و دینار به نام آن حضرت سکه می زند، و دستور می دهد تا نام شریفش را به عنوان ولایت عهد با القاب و مدح و ثنا بر منابر بیاورند، و روزی هم تصمیم به قتل آن امام معصوم گرفته، و با انگور و یا آب انار زهر آلود مسمومش می کند، و به طرز دلخراشی به شهادتش می رساند، و بعد برای تظاهر در برابر مردم و فریب ساده لوحان با چشمهای پر از اشک گریه سر می دهد، یقه چاک می زند شال عزا بگردن می نهد و مجلس عزا به پا می دارد و جالب توجّه این است که با حالت تأسّف و زاری کنار نعش مقدّس امام رضا (ع) ایستاده و عرضه داشت: ای سرور من بخدا سوگند نمی دانم کدامیک از دو مصیبت بر من سنگین تر است، آیا از دست دادن و فراق تو، و یا تهمت مردم به من که قاتل تو هستم؟
سرانجام پس از شهادت حضرت رضا (ع) مأمون عباسی در همان سال عازم بغداد شده، و آنجا را مرکز خود قرار داد، و از طرفی چون در اثر معاشرت خود با امام رضا (ع) علویان و شیعیان را شناخته بود، آنان را در همه جا تحت تعقیب قرار داده، و پیوسته به قتل می رسانید، و لذا مشاهده می شود که معمولا در شهرهای ایران و حتی افغانستان، در دامنه کوهها، در وسط جنگلها و نقاط دور دست، آرامگاه امامزادگان دیده می شود، آنان یا به دست مأمورین عباسی به شهادت رسیده، و یا غریبانه در آن نقاط دور از وطنشان جان سپرده اند.
آری این چنین است که خورشید امامت و ولایت هرگز غروب نخواهد کرد

روز دهم شوّال سال ۲۰۲هجری قمری وارد مرو شدند. هنگامی که امام رضا (ع)وارد مرو شدند مأمون و وزیرش فضل بن سهل و گروه کثیری از بزرگان آل عباس و علویان تا چند فرسنگی به استقبال حضرت رفتند. مأمون در تعظیم و تکریم ایشان بسیار کوشیدند و حضرت را در خانه ای جداگانه وارد کردند و بسیار به آن حضرت احترام نمود.مامون شخصی را به خدمت امام فرستاد و گفت : اراده کرده ام از خلافت کناره گیری کنم و آن را به شما تفویض کنم .( محمدی اشتهاردی .سوگنامه آل محمد(ص). ص ۱۱۶-۱۱۵ )امام از پذیرفتن خلافت امتناع نمود و فرمود:مرا از این کار معاف دار.مأمون بر این امر اصرار نمود و گفت:اکنون که خلافت را نمی پذیری ,به ناچار باید ولیعهدی مرا بپذیری .حضرت به سختی از این کار خوداری فرمود...
وقتی امام امتناع خود را بیان فرمود مأمون طی پاسخی تهدید آمیز گفت: همانا عمر بن خطاب خلافت را به طور مشورت,میان شش نفر قرار داد که یکی از آنها جد تو امیر مومنان علی (ع) بود و شرط کرد هر کس با آنان مخالفت کند گردنش را بزنند و شما به ناچار باید خواسته ی مرا بپذیری.من راهی جز این ندارم .
۱) این دو نفر عبارتند از: أبوزرعه رازی و محمد بن أسلم طوسی، که به هرکدام ازاین دو (حافظ) می گفتند، و این اصطلاح برکسی اطلاق می شد که لااقل یکصد هزار حدیث را با سند آن از حفظ باشد
آنگاه حضرت رضا (ع) فرمود: من ولیعهدی را می پذیرم مشروط بر این که در هیچ کاری از امور مربوط به قضاء, فتوی , عزل و نصب شرکت و دخالتی نداشته باشم.در حقیقت امام هشتم (ع) ولایت عهدی را نپذیرفت و تنها از روی ناچاری به نام آن, بی آنکه در امور دخالت کند اکتفا شد.( مرتضی طاهری .امام (ع) یگانه ی دوران.ص۳۷)
از دیگر کارهای مأمون به دنبال جریان ولایت عهدی آن حضرت این بود که دخترش را به عقد محمد بن موسی (ع) در آورد.همچنین مأمون دستور داد به نام آن حضرت سکه بزنند و در تمام شهر ها به ولایت عهدی امام (ع) خطبه خوانده شود .
● نتایج و آثار ولایت عهدی امام (ع):
در دستگاه مامون از یک طرف حکام و فرمانروایان جاه طلب که ثروت های زیادی اندوخته بودند و از طرف دیگر اشخاصی که داعیه هایی در زمینه ی علوم و کمالات داشتند و موقعیت هایی را برای خود کسب کرده بودند .مانند یحیی بن اکثم ها که شاهد مباحثات علمی امام با سایر مذاهب بودند,احساس حقارت می کرد . ایشان از نتایج ولایتعهدی بسیار نگران بودند.حضرت رضا (ع) همان روشی را داشتند که جد بزرگوارش علی (ع) در دوره ی خلافت داشتند. مردم هنگامی که شکوه معنوی امام را می دیدند غرق در عظمت او می شدند و مامون با اطرافیان او پیش از پیش منزوی می شدند از باب نمونه یکی از آن حوادث را بیان می کنیم:
● شهادت امام :
سر انجام مامون تصمیم به قتل امام گرفت،زیرا دریافته بود که به هیچ وجه نمی تواند امام را آلت دست خویش قرار دهد. عظمت امام و توجه جامعه نسبت به آن گرامی نیز روز افزون بود، و با تمام کوششهای مامون که مایل بود بر شخصیت اجتماعی امام لطمه یی وارد سازد، شخصیت و احترام امام روز به روز اوج بیشتری می گرفت،و مامون می دانست هر چه وقت بگذرد حقانیت امام و تزویر مامون آشکار تر می شود،و از سوی دیگر عباسیان و طرفداران آنان از عمل مامون در واگذاری ولیعهدی خود به امام،ناراضی بودند و حتی به عنوان مخالفت در بغداد با«ابراهیم بن مهدی عباسی »بیعت کردند،و بدین ترتیب حکومت مامون از جهات مختلف در خطر قرار گرفته بود.لذا پنهانی در صدد نابودی امام بر آمد و او را مسموم ساخت تا هم از امام خلاصی یابد و هم بنی عباس و طرفدارانشان را به سوی خود جلب کند،و پس از شهادت آن گرامی به بنی عباس نوشت: شما انتقاد می کردید که چرا مقام ولایتعهدی را به علی بن موسی الرضا واگذاشته ام،آگاه باشید که او درگذشت،پس به اطاعت من در آیید.
مامون می کوشید طرفداران و پیروان امام رضا علیه السلام از شهادت امام مطلع نشوند،و با تظاهر و عوام فریبی می خواست نیت خود را پنهان سازد و وانمود کند که امام به مرگ طبیعی در گذشته است،اما حقیقت پنهان نماند و یاران ویژه ی امام و وابستگان از ماجرا با خبر شدند. احمد بن انصاری گفت: از اباصلت هروی پرسیدم که مامون چگونه راضی به کشتن امام رضا (ع) شد در حالی که به او احترام می گذاشت و او را ولیعهد خود قرار داد.گفت: مامون او را گرامی می داشت و به او محبت می ورزید و چون مقام و موقعیتش را می دانست او را ولی عهد خود قرار دادتا مردم ببینند که علاقه مند به دنیا است و از مقامش در نزد آنها کاسته شود.ولی تمام این کارها بیشتر موجب علاقه و ارادت مردم به ایشان می شد.به همین جهت دانشمندان و متکلمین را از اطراف جمع می کرد تا شاید بتواند در مناظره بر او پیروز شود و مقامش در نزد علما کم شود.هر یک از دانشمندان که با آن حضرت بحث و مناظره می کردند مغلوب می شدند و دلیل وی را نمی پذیرفتند.مردم می گفتند به خدا این شخص((امام رضا)) شایسته خلافت است نه مامون.جاسوس ها نیز این سخنان را به او می رساندند و ناراحت می شد و به آن حضرت رشک می برد. حضرت رضا نیز در مورد حق گویی از مامون باکی نداشت .بیشتر اوقات جواب هایی می داد که خوشش نمی آمد و خشمگین می شد و کینه ی او را به دل می گرفت ولی اظهار نمی کرد. وقتی دیگر از مبارزه با آن حضرت ناتوان و عاجز شد او را مسموم کرد.
● شهادت امام در روایات:
۱) از حضرت صادق(ع) روایت شده که رسول خدا(ص) فرمودندکه: پاره ای از تن من در خراسان مدفون خواهد شد. هر مومنی که او را زیارت کند , البته که بهشت بر او واجب شود و بدنش بر آتش جهنم حرام گردد.
۲) جعفربن محمد نوافلی روایت کرده است که گفت :در خراسان به خدمت آن امام مومنان رسیدم.فرمود که من در این راهی که می روم بر نخواهم گشت , و در شهر طوس و در پهلوی هارون مدفون خواهم شد و فرزندم در بغداد در پهلوی معصومم دفن خواهد شد
۳) از حضرت علی (ع) منقول است که فرمودند:مردی از فرزندان من در زمین خراسان به زهر سم وعدوان شهید خواهد شدکه نام او مفافق نام من باشد و نام پدرش موافق موسی بن عمران باشد. هر که او را در غربت زیارت کند حق تعالی گناهان گذشته و آینده ی او را بیامرزد اگرچه به عدد ستاره های آسمان و قطره های باران و برگ درختان باشد.
۴) ابو بصیر(۱) از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود:ای جابر از آن لوح که در دست مادرم فاطمه (س)دیدی برایم سخن بگو .گفت:برای تبریک ولادت حسین بن علی (ع) به حضور مادرت فاطمه (س) شرفیاب شدم .در دست وی لوح سبزی دیدم که گویی از زمرد بود.در باره ی آن لوح از فاطمه (س) سوال کردم .در پاسخ به من فرمودند:هدیه ی خداوندی است به پدرم,که در آن نام پدرم, همسرم, فرزندانم و امامان نسل من آمده است .پدرم نیز آن را به من داده است تا مرا مژده بخشد .در بخشی از همین لوح که به امام هشتم (ع) مربوط است چنین آمده است که او را عفریتی خود خواه و قدرت طلب خواهد کشت.
۱) احمدبن محمد ابی نصربرنطی از راریان بزرگ و محدثان عالی قدر و مورد وثوق است .وی از اصحاب امام کاظم .امام رضا و امام جواد علیهم السلام به شمار آمده .نخست مذهب واقفیان را داشته ,سپس با دیدن معجزاتی از امام رضا (ع) که بر صحت امامت آن دلات داشته از مذهب منحرفش دست کشید و به امامت آن حضرت و فرزندانش معتقد گشت و مورد عنایت خاص و مرتبه ی والا شد.
خورشید بی پایان:
آیا غروب خورشید حکایت از پایان همیشگی آن است؟ و یا اینکه در پس غروب آن میلادهای مکرّری انتظارش را می کشد؟ باید گفت در منطق فرمانروایان مستبد تاریخ، پاسخ سؤال اول مثبت است، آنان فکر می کنند که اگر بر چهره درخشانی پرده کشند، برای همیشه پوشیده می ماند، غافل از اینکه خودشان نابود می شوند، و تاریخ جز ننگ و نفرین برایشان چیزی دیگر یاد نمی کند، و در هر صبحگاه میلاد پرنور خورشید تجدید می یابد. مأمون عباسی برای اهداف شومی که در سر داشت حضرت علیّ بن موسی الرّضا (ع) را از مدینه به خراسان جلب کرده و آن حضرت را مجبور به اقامت نزد خود و قبول ولایت عهدیش نمود، چنین می اندیشید که با قتل آن حضرت و غروب آن خورشید نورافروز، نام آن حضرت را می تواند از دلها خارج ساخته، و یاد او را برای همیشه پایان بدهد.
او که جز به بقای دولت و حکومتش به چیزی نمی اندیشید و حاضر بود در این راه زندانها بسازد، هتک حرمت کند، شکنجه بدهد، مؤمنین را به زیر ضربات شلاق بیندازد، اموال مردم را مصادره کند، علما و دانشمندان را خانه نشین و تحت نظر قرار بدهد، تهمت به بیگناهان ببندد، و به طور کلّی به نام اسلام و جانشینی پیامبر اسلام (ص)، اسلام را به نابودی بکشد و بدنام کند، روزی جشن ولایت عهدی امام رضا (ع) بپا داشته و دستور می دهد تا بنی عباس لباسهای سیاه را در آورده و لباس سبز بپوشند، و درهم و دینار به نام آن حضرت سکه می زند، و دستور می دهد تا نام شریفش را به عنوان ولایت عهد با القاب و مدح و ثنا بر منابر بیاورند، و روزی هم تصمیم به قتل آن امام معصوم گرفته، و با انگور و یا آب انار زهر آلود مسمومش می کند، و به طرز دلخراشی به شهادتش می رساند، و بعد برای تظاهر در برابر مردم و فریب ساده لوحان با چشمهای پر از اشک گریه سر می دهد، یقه چاک می زند شال عزا بگردن می نهد و مجلس عزا به پا می دارد و جالب توجّه این است که با حالت تأسّف و زاری کنار نعش مقدّس امام رضا (ع) ایستاده و عرضه داشت: ای سرور من بخدا سوگند نمی دانم کدامیک از دو مصیبت بر من سنگین تر است، آیا از دست دادن و فراق تو، و یا تهمت مردم به من که قاتل تو هستم؟
سرانجام پس از شهادت حضرت رضا (ع) مأمون عباسی در همان سال عازم بغداد شده، و آنجا را مرکز خود قرار داد، و از طرفی چون در اثر معاشرت خود با امام رضا (ع) علویان و شیعیان را شناخته بود، آنان را در همه جا تحت تعقیب قرار داده، و پیوسته به قتل می رسانید، و لذا مشاهده می شود که معمولا در شهرهای ایران و حتی افغانستان، در دامنه کوهها، در وسط جنگلها و نقاط دور دست، آرامگاه امامزادگان دیده می شود، آنان یا به دست مأمورین عباسی به شهادت رسیده، و یا غریبانه در آن نقاط دور از وطنشان جان سپرده اند.
آری این چنین است که خورشید امامت و ولایت هرگز غروب نخواهد کرد...

 

ارسال: مصطفي.س


پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 17:8 :: نويسنده : مدير ها

ویژه نامه سالروز شهادت امام رضا(ع) - تصویر زیر نقشه مسیر حرکت امام رضا(ع)، از مدینه تا طوس را نشان می دهد.

مسیر عبور امام رضا(ع) از ایران (عکس) - www.taknaz.ir
 

 ارسال: مصطفي.س

پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 16:48 :: نويسنده : مدير ها

مرو قدیم که سال‌ها پیش میزبان قدوم پربرکت حضرت رضا(ع) در دوران ولایت عهدی ایشان بود، اکنون با دیواره‌هایی بجا مانده از آن زمان به محلی برای تجلی ارادت مردم منطقه به خاندان اهل بیت تبدیل شده است.

به گزارش فارس، مرو یکی از چهار شهر قدیمی خراسان بزرگ است که به همراه شهرهای نیشابور، بلخ و هرات، قدمتی بسیار کهن داشته اما به نسبت دیگر شهرهای ذکر شده، ناشناخته باقیمانده است. از این‌رو در این گزارش سعی خواهد شد خوانندگان محترم با این شهر تاریخی که زمانی میزبان قدوم پربرکت حضرت رضا (ع) بوده است، بیشتر آشنا شوند.
 
مرو، تاریخی بسیار کهن داشته و با قدمت 2 هزار ساله در تاریخ تمدن بشری جایگاهی والا و باشکوه را دارا است.
 
این شهر که حوادث بسیاری را به خود دیده و پشت سر گذاشته، نه‌تنها از نظر سیاسی، بلکه از نظر فرهنگی و اقتصادی نیز برای حکومت‌ها حائز اهمیت بوده است.
 
این زائر ترکمن که از فاصله حدود 200 کیلومتری از منطقه «یولوتان» استان مرو برای زیارت به اماکن تاریخی و اسلامی مرو قدیم به همراه خانواده خود آمده‏ است در پاسخ به سؤال چگونگی اطلاع شما از این مکان اظهار داشت، سال گذشته ایرانیان به این محل آمده و مراسم باشکوهی در گرامیداشت سالروز تولد آن حضرت برگزار کردند که و از آن زمان نیز این محل برای ما ارزنده شد و جایگاه معنوی بالاتری یافت.
 
منزل امام‌ رضا(ع) در مرو (+عکس) www.taknaz.ir

این در حالی است که قدمگاه حضرت امام رضا (ع) در مرو قدیم اینک با همت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران جان تازه‏‌ای به‌خود گرفته‏ است و به صورت خودجوش در حال احیاست و با توجه به فقدان ساده‌ترین امکانات برای زائران این مکان مقدس، احداث یک مرکز فرهنگی، عبادتگاهی با امکانات برای زائران و نیز تشکیل موزه‏‌ امام رضا(ع) و شخصیت‏‌های بزرگ اسلام که در این منطقه وفات کرده‌اند و در این محل مدفون گشته‏‌اند، یک امر ضروری است که باید دولت‌مردان جمهوری ترکمنستان و جمهوری اسلامی ایران در این زمینه با مشارکت خود این محل را طبق شأن و عظمت آن حضرت سر و سامان دهند.
 
همچنین انجام عملیات کاوشگری باستان‌شناسی بیشتر در محل قدمگاه حضرت امام رضا(ع) در محوطه کاخ مامون الرشید در مرو قدیم از دیگر پیشنهادی است که می‏‌تواند یک کار مهم و مشترک علما، دانشمندان و باستانشناسان ایرانی و ترکمنی باشد و یقین داریم که براثر کاوش‌های باستانی جدید رازهای نهفه زیادی این سرزمین مقدس کشف خواهد شد و مردم می‌توانند اطلاعات بیشتری در مورد نحوه زندگی و خلاقیت حضرت امام رضا(ع) در سرزمین مرو قدیم بدست آورند.
 
همچنین در این منطقه باستانی با قدمتی به طول تاریخ، دیگر ابنبه‌هایی پس از اقامت حضرت رضا موجود است که نظر هر زائر و گردشگری را به خود جلب می‌کند.
 

ارسال: مصطفي.س

پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 16:46 :: نويسنده : مدير ها

 

ارسال: مصطفي.س

 

پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 16:39 :: نويسنده : مدير ها

بدون شرح...

 

 

 

 

سر كلاس درس ... !

 

 

 

وضعيت خوابگاه هاي دانشجويي !!!

 

 

 

 

وضعيت غذاي دانشجويي !!!

 

 

سال به سال دريغ از پارسال ...

و حالا آقايون ...

 

 

 ارسال: مصطفي

پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 16:15 :: نويسنده : مدير ها

 

امروز که سر بر حرمت می آیم / انگار تمام عشق کامل شده است

ای ضامن آهو! به غریبی سوگند / دل کندن ازاین ضریح مشکل شده است . . .

یا ضامن آهو

.

.
.

تو بـر زخـم دلـم باریده اى باران رحمت را / تو را مـن مـیشناسم، مـنبع پاک کـرامت را

ازآن روزى کـه حلقه بر ضریحت بست دستانم / دلم شـیدا شد و دادم زکـف دامـان طاقت را . . .

شهادت امام رضا(ع) تسلیت

.

.

.

هر چند حال و روز زمین و زمان بد است / یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است

حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای / آنجا برای عشق شروعی مجدد است . . .

عزای شهادت شاه خراسان تسلیت باد

.

.

.

می دید شرر ریخته در هستی انگور / هم سفره ی میزبان شده پستی انگور

نوشید از آن خوشه ی سم بار که امروز / ما را نفریبند به سر مستی انگور

شهادت امام رضا (ع) تسلیت

عزیزا خدایت اگر داد تمکین / برو طوس پابوس شاه سلاطین

بگو با تضرّع به آهنگ شیرین:

سلام على آل طه و یاسین / سلام على آل خیر النبیّین

.

.

.

شـاه شـوم، مـاه شـوم، زر شوم / در حـرمـتت بـاز کـبوتر شـوم

اى مـلک الـحاج ، کـجا می روى/ پشـت بـه این قبله چرا می روى؟

سـعى در ایـن مروه صفا میدهد / خـاک بـهشت اسـت، شفا میدهد . . .

.

.

.

امام رضا-ع:

هرکس در مجلسی نشیند که امر ما در آن زنده می شود

در روزی که قلب ها می میرند، قلبش نخواهد مرد . . .

التماس دعا

.

.

.

کعبه ‎ی اهل ولاست صحن و سرای رضا/ شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا

در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا

از در باب الجواد می شنوم دم به دم/ یا ابتای پسر، وا ولدای رضا . . .

.

.

.

امام رضا-ع:

بیماری، برای مؤمن، رحمت و موجب پاک شدن از گناهان است . . .

 

 

 ارسال: مصطفي.س

 

پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 16:11 :: نويسنده : مدير ها

1 ) مدرسه رفتن بی فایده است چون اگه باهوش باشی معلم وقت تو رو تلف میکنه اگه خنگ باشی تو وقت معلمو.

2) دنبال پول دویدن بی فایده است چون اگه بهش نرسی از بقیه بدت میاد اگه بهش برسی بقیه از تو.

3) عاشق شدن بیفایده است چون یا تو دل اونو میشکنی یا اون دل تورو یا دنیا دل هردوتونو.

4) ازدواج کردن بی فایده است چون قبل از ۳۰ سالگی زوده بعد از ۳۰ سالگی دیر.

5) بچه دار شدن بی فایده است چون یا خوب از آب در میاد که از دست بقیه عذاب میکشه یا بد از آب در میاد که بقیه از دستش به عذابن.

6) پیک نیک رفتن بی فایده است چون یا بد میگذره که از همون اول حرص میخوری یا خوش میگذره که موقع برگشتن غصه میخوری.

7) رفاقت با دیگران بی فایده است چون یا از تو بهترن که نمیخوان دنبالشون باشی یا ازشون بهتری که نمیخوای دنبالت باشن.

8) دنبال شهرت رفتن بیفایده است چون تا مشهور نشدی باید زیر پای بقیه رو خالی کنی ولی وقتی شدی بقیه زیر پای تو رو خالی میکنن.

 

 ارسال: مصطفي.س

پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 11:22 :: نويسنده : مدير ها

 

زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.

یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند.

یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم میزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.دامادش فوراً شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد!

فردا صبح یک ماشین نو جلوی پارکینگ خانه داماد بود و روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»

زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توی آب و جان زن را نجات داد.داماد دوم هم فردای آن روز یک ماشین نو هدیه گرفت که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»

نوبت به داماد آخری رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت اما داماد از جایش تکان نخورد او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم؟

همین طور ایستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد.

فردا صبح یک ماشین بی ام ‌و آخرین مدل جلوی پارکینگ خانه داماد سوم بودکه روی شیشه اش نوشته بود:«متشکرم! ازطرف پدر زنت»!!!

ارسال: مصطفي.س

پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 11:21 :: نويسنده : مدير ها

 دختري در حال صحبت با نامزدش ...

 

عزیزم خوشحال باش، من دختر کم توقعی هستم. اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی، فقط به خاطر این است که احساس کنی بیشتر از من می فهمی!

اگر می گویم باید ماشین گرون قيمت و با تجهیزات کامل داشته باشی،  به این خاطر که  هروقت به مسافرت می رویم توی رانندگی اذیت نشوی!

اگر از تو خانه می خواهم، به خاطر این است که تو مجبور نباشی هرماه پول اجاره بدهی!

اگر عروسی مفصل می خواهم به خاطر این است که فرصتی به تو داده باشم تا بتوانی به من نشان بدهی چقدر مرا دوست داری !

 

اگر دوست دارم ویلای اختصاصی کنار دریا داشته باشی، فقط به خاطر این است که هروقت از کار خسته شدی بدونی جایی برای استراحت داریم!

اگر می گویم هرسال برویم یک کشور را ببینیم، فقط به خاطر این است که تجربیاتت نسبت به دوستانت همیشه بیشتر باشد!

اگر از تو توقع دیگری ندارم، به خاطر این است که به تو ثابت کنم چقدر برایم عزیزی!

و در آخر اگر جهیزیه چندانی با خودم نمی آورم، فقط به خاطر این است میدانم تو منو بدون جهیزیه هم دوست داری و عشقمان فارغ از رنگ و ریای مادیات است.

 

 

 ارسال: مصطفي.س

پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 11:9 :: نويسنده : مدير ها

 


شباهتهای میان خدمت سربازی و زندگی زناشویی برای آقایان :

…چه در خدمت سربازی و چه در زندگی زناشویی ، چه بخواهی و چه نخواهی کچل خواهی شد و یا بعبارت بهتر ، کچلت خواهند کرد ! البته این کچلی در خدمت سربازی توسط ماشین اصلاح و در زندگی مشترک توسط عواملی چون : استرس شدید ، سوء تغذیه ، کندن بصورت لاخ لاخ توسط همسر ، چپ شدن ماهیتابه روغن داغ روی سر و … صورت می گیرد ! نا گفته نماند که این کچلی در آقایان به نسبت نوع مو ، جنس ریشه مو ، عوامل ارثی و … متفاوت است ولی به هر حال به قول معروف : دیر و زود داره ولی بالاخره هممون کل پا می شیم !

… شباهت بعدی در زمینه داشتن فرمانده و بعبارتی ، فرمانبردار شدن است ! به محض ورود به پادگان و یا منزل مسکونی مشترک ( خانه بخت ) ، هر مردی یک فرمانبردار بی چون و چرا محسوب می شود که اگر طالب جان و سلامتی جسمی و روحیش می باشد ، باید تمام فرامین فرمانده و یا همسر خود را بر روی تخم چشمانش بگذارد و هر گونه تخطی از دستورات فرمانده و همسر ، پاسخی جز گلوله ، حبس ، اضافه خدمت ( در خدمت سربازی ) و افتادن توی سماور پر از آب جوش ، هدف قرار گرفتن با ساتور ، رفتن دست توی چرخ گوشت ، پرت شدن از پنجره طبقه هفتم به بیرون ، گشنگی و تشنگی کشیدن و … ( در زندگی زناشویی ) نخواهد داشت !

…شباهت سوم در این نکته اقتصادی خلاصه می شود که چه سرباز و چه مرد متاهل ، میزان پولی که در آخر برج به دست او خواهد رسید ، فقط به میزانیست که کفاف بر طرف کردن نیازهای اساسی او را بدهد و چیزی جهت پس انداز کردن و یا خرج کردن در زمینه هایی غیر از نیازهای اساسی نخواهد ماند و در این میان ، سرباز و مرد متاهل ، هر چقدر هم که جان بکنند و عرق بریزند ، فرقی به حال فرمانده یا همسرش نخواهد کرد و باطبع تاثیری در جهت افزایش مستمری آنان نخواهد داشت ، بعبارت بهتر ، در هر دو جا یکی باید کار کنه تا اون یکی كيف کنه!

… از دیگر شباهتهای موجود میان این دو قشر آسیب پذیر جامعه ، شباهت در آرزو کردن است ! بدین معنا که هر پسری پس از ورود به پادگان و خانه بخت است که قدر زندگی در خانه پدری را می فهمد و از اعماق وجودش و با تمام اعضا و جوارحش آرزو می کند که ای کاش هنوز هم در کنار پدر و مادرش بسر می برد و ایضا خودش را نیز لعنت خواهد کرد که چرا قدر آن روزهای شیرین را ندانسته است ! چرا که در پادگان و خانه مشترک دیگر کسی غذای مفت به او نمی دهد ، لباسهایش را نمی شوید و اتو نمی زند ، کسی نازش را نمی کشد و … و فقط خود اوست که مسئول انجام تمام کارهای شخصی اش و نیز کارهای چند نفر دیگر می باشد !

… از دیگر شباهتها می توان به این نکته اشاره کرد که اکثر سربازی رفته ها و اکثر مردان متاهل متفق القول هستند که در این ایام ، هر روز به اندازه یکسال برای آنها می گذرد و ثانیه ها حکم ساعت را پیدا می کنند که به احتمال زیاد دلیل آن ، مواردی مشابه موارد فوق می باشد .

… و در نهایت اینکه چند ماه پس از آنکه کارت پایان خدمت یا قباله ازدواج را دریافت کردید ، صدای خواندن این شعر معروف در گوشتان خواهد پیچید که : ( گول خوردی آی گول خوردی ! ) زیرا آن موقع است که تازه دوزاریتان جا می افتد که با این کارت و قباله نه کاری به آدم می دهند و نه وام ازدواج و نه خیلی از چیزهای دیگر که شما را به بهانه آنها در این راه وارد کرده بودند ، پس متوجه خواهید شد که تنها مورد استفاده ای که برای شما خواهند داشت این است که می توانید از آنها برای امانت دادن به کلوپ جهت کرایه فیلم استفاده نمایید!!

ارسال: مصطفي.س

پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 11:6 :: نويسنده : مدير ها

 

زياد به عكس خيره نشو ...

 ارسال: محسن.مح

سه شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 11:2 :: نويسنده :

 

 

آب و آتش

 ارسال: محسن.مح

سه شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 11:0 :: نويسنده :

خطاي ديد است درحقيقت اين عكسهامتحرك نيستند

 ارسال: محسن.مح

سه شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 10:59 :: نويسنده :

 

اگر کسی در خواب دید که به باغی  که درآن گل فراوان باشد وارد گردیده است و با حکماء و علماء نشست و برخاست می کند پس در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل وارد شده و فزون بر سی سال در آن مشغول به تحصیل باشد.

اگر کسی در خواب شهاب سنگ هایی را ببیند _ که هر یک میلیون سال یک بار از کنار زمین عبور می کنند _ پس به زودی ریاست محترم دانشگاه را ملاقات و مشاهده خواهد نمود.

اگر دانشجویی در خواب ببیند که هر درس را یکبار بگیرد و پاس کند خواب او هیچ تفسیری ندارد و باید گفت که در خواب ، خواب دیده است.

اگر کسی درخواب بیند که گوشش دراز گشته و دُم اندر آورده و سواری دهد ، همانا ازدواج کند و در خواستگاری بعله بستاند.

اگر در خواب بیند که موهایش سفید ، سرش طاس و دندانهایش عاریه گشته اند ، بی شک جزو قبولی های فوق لیسانس خواهد بود.

اگر در خواب بیند که دردی جانکاه وی را فراگرفت و خلاصی یافت ، استاد وی را از کلاس بیرون همی کند.

اگر در خواب بیند که گلستان بر وی گورستان شد تقلب امتحان ۶ واحدی اش لو خواهد رفت.

اگر در بیابانی خشک در پی جرعه ای آب سرگردان بود هوس وام دانشجویی خواهد کرد.

اگر آواز خوان و سرمست قدم می زد و به ناگه در درهای خوفناک افتاد ، بی شک جزو متأهلین خواهد شد.

و اگر در خواب بیند پنبه دانه ، به وجود و ماهیت خود شک باید نمود که شاید شتر بوده باشد و خود بی خبر.

اگر بینی اساتید در دانشگاه آش همی زنند یحتمل آش مشروطی تو باشد.

اگر در خواب بینی پیاز داغ می کنند ، داغ مشروطی به دلت می نشیند.

چو به خواب اندر تابلوهای کاریکاتور بینی ، هشدار که فردا استاد تو را پای تابلو بَرَد و آن کاریکاتور قیافه ی دیدنی تو پای تابلوست.

 

 ارسال: مصطفي.س

پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 10:43 :: نويسنده : مدير ها


 

-مشروط شوید. مشروطی را برای دانشجو ساخته اند .همه واحد های خود را پاس نکنید. از حد مجاز مشروطی و ترم های مجاز حضور در دانشگاه نهایت استفاده را ببرید.
- تا دوران تحصیلتان تمام نشده در دانشگاه عاشق شوید و ازدواج کنید. چون اگر دانشگاهتان تمام شود هیچکس حاضر نیست با یک آدم آس و پاس بیکار ازدواج کند.

- جزوه های خود را مرتب و منظم بنویسید شاید فرجی شد و کسی برای گرفتن جزوه به شما مراجعه کرد و بختتان باز شد وگرنه بعد از تمام شدن دانشگاه بخت ازدواج را از دست خواهید داد.

- یکی از راه های گرفتن نمره درس خواندن است اما راه های دیگری هم وجود دارد.ساده ترین راه، پاچه خواری است.تهدید استاد به پنچر کردن ماشین، مظلوم نمایی و بهانه مریضی و فوت اقوام درجه یک و دو و پیدا کردن پارتی روش های دیگر گرفتن نمره است.

- در فعالیت های فوق برنامه شرکت کنید. شما با درس خواندن فوقش یک لیسانسه بیکار می شوید. اما با شرکت در برنامه های فوق برنامه استعداد های هنری و غیر هنری خود را کشف  و بعد از فارغ التحصیل شدن به کار می بندید.

 

 ارسال: مصطفي.س


پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 10:30 :: نويسنده : مدير ها

 حتما وقت بزاريد و همه متن زير رو بخونيد ...

 سري 1 : 

سر جلسه امتحان تقلب اشتباه به دوستتون برسونین !


به بچه همسایه بگید اگه یه خودکار رو قورت بده ، بزرگ شه مهندس میشه !


وقتی قایق موتوری تون وسط دریا خاموش کرد ، پیاده بشین هل بدین !


بلالی که دونه هاش کج هست رو ببرین ارتودنسی !


به گل مصنوعی روی میزتون به زور آب بدین!


داداش کوچیکتون رو بذارین توی مایکروفر تا برنزه بشه !


گوشی موبایلتون رو با سنجاق قفلی به شلوارتون وصل کنین !


سی دی قفل دار دوستتون رو بشکنین تا قفلش باز بشه !


با هندوانه یه قل دو قل بازی کنین !


به دوست دکترتون بگین : مرض جدید چی داری ؟!


بارفیکس خونه ی دوستتون رو شل کنین و ازش بخواین هنرهای ژیمیناستیکشو نشون بده !


کرم ضد آفتاب را به کف پایتان بزنید !


توی باک ماشینتان چایی بریزید تا خستگی اش در برود !!


 سري 2 :

 

وسط دعوا با دماغ بزنید تو مشت طرف مقابل !


به گدای کنار خیابان ، به جای پول ، آدرس مراکز کاریابی را بدهید !


روز بازی پرسپولیس با استقلال ، وسط تماشاچی ها بنشینید و شموشک نوشهر را تشویق کنید !


توی تنگ ماهی قرمز یک کیسه نمک خالی کنید تا آب شور بشود و ماهیتان فکر کند تو دریاست !


بجای موز توی میهمانی به مهمانان آدامس موزی تعارف کنید و بگویید بفرمایید موز mp3!


هر روز که همسرتان را می بینید به او بگویید : اِ … اِ … نسبت به دیروز چقدر پیر تر شدی !


اتوی داغ روی صورتتان بکشید تا چروکهای پوستتان بر طرف شود !


لاستیک ماشینتان را با دهان باد کنید !


پیراهن را روی کت بپوشید !


از سمت راست ماشین گشت نامحسوس پلیس ، با سرعت ۱۸۰ تا سبقت بگیرید !


توی قوطی کبریت کنار اجاق گاز خانه ی مادر شوهرتان را پر از ترقه کبریتی کنید !


از جیب پدرتان پول بردارید و داخل کیف مادرتان بگذارید !


ماست را با چنگال بخورید !


در مجلس خواستگاری ، به پدر دختر ، سیگار تعارف کنید !

 

سري 3 :

 

به تویوتا کمری قالپاق پیکان بزنید !

به جای شمع توی کیک تولد همسرتان ترقه کبریتی بگذارید !

با توپ فوتبال پینگ پنگ بازی کنید !

در اعتراض به کیفیت غذای سلف دانشگاه ، اعتصاب غذا کنید!

روز دامادی دوستتان برایش دسته گل گلایل با روبان مشکی بفرستید !

جهت صرفه جویی در مصرف برق ، نصف شب توی جاده با چراغ خاموش رانندگی کنید !

روز دامادیتان موهایتان را از ته بتراشید !

دو روز قبل از امتحان جزوه همکلاسیتان را بگیرید و دو روز بعد از امتحان به او پس دهید !

زنگ در خانه خودتان را بزنید و فرار کنید !

ژله را با نی بخورید !

سعی کنین ساندیس رو از جایی که علامت زده باز کنین !

افراد بزرگتر از خودتون رو نصیحت کنین !

زنگ در خونه ها رو بزنین بعد وایسین ببینین چی میشه !

سر جلسه کنکور تخمه بشکنین!

 سري 4 :

 

پولهایی که در خیابان , مردم جلوی فقیر ریختند را جمع کنید و داخل صندوق صدقات بیندازید !
از کنه ای که نیشتون زده ، دیه بگیرین !

داخل سوراخ قفل در مغازه های محله تان چسب بریزید !

از رفتگر محله عیدی بگیرید.

گربه تون رو مدام از پشت بام به پایین پرت کنید تا پرواز کردن یاد بگیره.

جوراب های کثیف رو به پره های پنکه ببندید و پنکه را روشن کنید.

هفت تیری بذارید رو شقیقه راننده مترو و بگید یالا برو دبی .

جزوه های کلاسیتون رو با دوات و قلم نی بنویسید.

شب سال نو موهایتان را بفروشید و برای نامزدتان بند ساعت بخرید.

ریشتان را آتش بزنید تا کوتاه شود.

دم در ورودی دانشگاه چند قالب صابون بذارید.

 

 ارسال: مصطفي.س

پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 10:28 :: نويسنده : مدير ها

 

مقايسه دانشجويان در كشورهاي مختلف ...

ژاپن:

به شدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد!

مصر:

درس می خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند!

هند:

او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر خوشگلی می شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می کند. سپس ماجراهای عاشقانه و اکشنی (ACTION) پیش می آید و سرانجام آندو با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود!

عراق:

مدام به تیر ها و خمپاره های تروریست ها جاخالی می دهد ودر صورت زنده ماندن درس می خواند!

چین:

درس می خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می فروشد!

رژیم اشغالگر صهیونیستی:

بیشتر واحدهایی که او پاس کرده، عملی است او دوره کامل آموزشهای رزمی و تروریستی و کماندویی را گذرانده! مادرزادی اقتصاد دان و نزول گیر و ربا خوار به دنیا می آید!

گینه بی صاحاب!:

او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه بر و بچ هم قبیله ای درس بخواند!

 کوبا:

او چه دلش بخواهد یا نخواهد یک کمونیست است و باید باسواد باشد و همینطور باید برای طول عمر فیدل کاسترو و جزجگر گرفتن جمیع روسای جمهوری امریکا دعا کند!

پاکستان:

او بشدت درس می خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز، به عضویت القاعده یا گروه طالبان در بیاید!

اوگاندا:

درس می خواند و در اوقات بیکاری بین کلاس؛ چند نفر از قبیله توتسی را می کشد!

انگلیس:

نسل دانشجوی انگلیسی در حال انقراض است و احتمالا تا پایان دوره کواترناری!! منقرض می شود ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می خوانند!

ایران:

عاشق تخم مرغ است!
سرکلاس عمومی چرت می زند و سر کلاس اختصاصی جزوه می نویسد!
سیاسی نیست ولی سیاسی ها را دوست دارد.
معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال می کند!
عاشق عبارت «خسته نباشید» است، البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس!

 

 ارسال: مصطفي.س


 

پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 10:13 :: نويسنده : مدير ها


  بشتابید ! بشتابید !

اگر هنوز نیمه گمشده خود را نیافته اید !

اگر هنوز زندگیتان را با کسی شریک نشده اید !

اگر هنوز نیمی از دینتان را کامل نکرده اید !

اگر هنوز قلبتان را با قلب شخص دیگری مبادله نکرده اید !

اگر هنوز انگشت چهارم از سمت راست دست چپتان ، طعم اسارت در حلقه تنگ ازدواج را نچشیده !

اگر هنوز همسفر مسیر طولانی و پر پیچ و خم زندگیتان را نیافته اید !

اگر هنوز مجرد ، عزب ، تک و تنها ، واحد و بی زوج و زوجه مانده اید !

و اگر نمی خواهید که پوسیده یا ترشیده شوید !

بشتابید

اگر هنوز از شخص مورد علاقه تان جزوه ای دریافت نکرده اید …

اگر هنوز در سر جلسه امتحان به شخص مورد علاقه تان ، تقلبی نرسانده اید …

اگر هنوز به شخص مورد علاقه تان ، نگاه محبت آمیزی نینداخته اید …

اگر هنوز شماره تماس شخص مورد علاقه تان را دریافت نکرده اید …

اگر هنوز آدرس منزل شخص مورد نظرتان را ندارید …

اگر هنوز با شخص مورد علاقه تان هیچ قرار ملاقاتی در هیچ کجا ، اعم از لابی هتل ، کافی شاپ ، پارک ، قهوه خانه ، کنار خیابان و … نگذاشته اید …

و اگر هنوز حرف دلتان را به شخص مورد علاقه تان بازگو نکرده اید …

بشتابید

برای شرکت در چندمین جشن ازدواج دانشجویی ، فقط چند روز دیگر فرصت دارید !

پس تا دیر نشده ، هر چه سریعتر ، همسر دلخواهتان را بیابید و تا قبل از پایان زمان ثبت نام شرکت در جشن ازدواج دانشجویی ، با در دست داشتن دست شخص مذکور ، به نزدیکترین دفتر ثبت نام در دانشگاه محل تحصیل خود مراجعه فرمایید ، تا علاوه بر کسب پاداش معنوی ، از مزایای مادی این نوع ازدواج نیز بهره مند گردید !!!

 

 ارسال: مصطفي.س


پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 10:7 :: نويسنده : مدير ها

 

t8a بنر
 
 
 
 

 

 

 

خرید سفید کننده دندان وایت لایت White Light

سفید کننده دندان وایت لایت  White Light محصولی با کارایی بسیار عالی می باشد که می توانید آنرا به راحتی در منزل استفاده کنید و در کوتاه ترین زمان به نتیجه مطلوب برسید و دندانهایی درخشان و زیبا داشته باشید
 
17 خرید پستی سفید کردن دندان با سفید کننده وایت لایت اصل White Light
سفید کننده ی دندان شامل خمیر دندان سفید کننده و محلول بلیچینگ و قالب دندان مخصوص استفاده در منزل به همراه روش استفاده ی بسیار آسان می باشد .این محصول ساخت کشور آلمان می باشد و هیچگونه آسیبی به مینای دندان وارد نمی کند وکاملا تست شده است. پس اگر شما می خواهید دندان های سفید و لبخندی زیبا ودلنشین داشته باشید سیستم White Light تمامی انتظارات شما را تنها در عرض 10 دقیقه بر آورد می کند
White Light (1) سفید کننده دندان وایت لایت, براق کننده دندان وایت لایت
قیمت پک کامل : 23 هزار تومان
 ujkaf1gwr51 خرید پستی سفید کردن دندان با سفید کننده وایت لایت اصل White Light

  با عرض پوزش به دليل ارسال اتوماتيك ايميلهای گروه قادر به جوابگويی به سوالات شما عزيزان نمي باشيم.

اگر ایمیلهای گروه را در پوشه SPAM دریافت میکنید برای رفع این مسئله ابتدا به پوشه Spam ایمیلتون برید و ایمیل مورد نظر رو باز کنید، سپس در بالای همان ایمیل باز شده گزینه Not Spam رو بزنید. بعد از آن به InBox بروید تا همان ایمیل را در آنجا ببینید.توضیح اینکه برای نمایش موقت تصاویر در قسمت Spam می توانید گزینه Show Images که در بالای ایمیل قرار دارد را نیز کلیک کنید.

  براي لغو عضويت از گروه اينجا كليك كنيد

( آموزش مدیـریت و نـظم بخشیـدن به ایمیـل ها در یاهو )

چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 11:51 :: نويسنده : مدير ها

بزرگترين وبلندترين ساعت جهان درمكه

 

ارسال: عطار (مح.مح)

سه شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 11:25 :: نويسنده :

توضيحي براي اين تصاوير ندارم ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

 با اندكي دخل و تصرف ...

 

 

 ارسال: مصطفي.س

چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 10:21 :: نويسنده : مدير ها

_____________________$$$$$$$$$$
__________________$$$$$$$_$$$$$$
_________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
_____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$

____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$                               حتما نظر بدین 
___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$
__$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$___$$$$$$_$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$_____$$___$$$
_$$$$$_$$$$$$$$$$$__________$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$                                                 
_$$$_$$_$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$__$$$$$$$$$                                                          
$_$$$$$$___$$$$$$$$                         منتظر نظرات وپیشنهادات شما دوستان گل هستم
_$$$$$$$$$__$$$$$$$
$_$$$$$$$$___$$$$$$
$$_$$$$$$$$___$$$$$
$$$_$$$$$$$$__$$$$$$
_$$$_$$$$$$$$$_$$$$$
$$$$$ __$$$$$$$$_$$$$
$$$$$$$ __$$$$$$$$$__$
$_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$
$$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$
$$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$
_$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$
_$$$_$$_____________$$$$$$$$$$
_$$_$$______________$$$$$$$$$$
_$$$$________________$$$$$$$$$$
_$$$$________________$$$$$$$$$$
__$$$_________________$$$$$$$$$
$_____________________$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$__$$$$$
$___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$__$$$$$$$$

 

 

 

 ارسال: مصطفي.س

سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, :: 19:39 :: نويسنده : مدير ها

 

چند دانستنی مفید و جالب

Knowledge-Is-Everything
هیچ کاغذی بیش از 7 بار از وسط تا نمی شود


Knowledge-Is-Everything
مایع داخل نارگیل تازه سبز، حاوی پلاسمای مشابه خون است






Knowledge-Is-Everything
اولین محصولی که بارکد خو
رد، این آدامس بود
 



Knowledge-Is-Everything
زهره، تنها سیاره ای است که در جهت عقربه های ساعت می چرخد
 


Knowledge-Is-Everything
سیب بیشتر از کافئین ، در بیدار کردن شما مؤثر است
 


Knowledge-Is-Everything
اولین صاحب کمپانی مارلبرو بر اثر سرطان ریه مرد
 
 


Knowledge-Is-Everything
مروارید در سرکه حل می شود

 
 
 
 

Knowledge-Is-Everything
صدای کواک اردک، اکو ندارد و کسی نمی داند چرا؟
 
 







Knowledge-Is-Everything
به زیپ خود نگاه کنید.
علامت موجود متعلق به شرکت 
Yoshida Kogyo Kabushibibaisha در ژاپن ،
بزرگترین تولیدکننده زیپ در جهان است
 
 


Knowledge-Is-Everything
لئوناردو داوینچی می توانست
همزمان با یک دست خود بنویسد و با دست دیگر نقاشی کند
 
 



Knowledge-Is-Everything
گربه تنها حیوان خانگی است که نام او در انجیل نیامده است
 
 
 



Knowledge-Is-Everything
نقاشی تابلوی مونالیزا برای داوینچی، ده سال بطول انجامید
 
 
 



Knowledge-Is-Everything
در کازینو های لاس وگاس، هیچ نوع ساعتی وجود ندارد
 



 

 
 
To give a shine to hair
برای درخشندگی مو
Add one teaspoon of vinegar to hair, then wash hair
یك قاشق سركه به موهای خود زده، سپس آب بكشید.

 

To get pure and clean ice
برای به دست آوردن یخ پاك و تمیز
Boil water first before freezing
آب را اول بجوشانید.

 
To make the mirror shine
برای درخشندگی آینه
Clean with spirits
آن را با اسپرایت پاك كنید.

 
To remove chewing gum from clothes
برای پاك كردن آدامس از روی لباس
Keep the cloth in the freezer for an hour
لباس را به مدت 1 ساعت در فریزر قرار دهید.

 
For polished to make white clothes
برای جلا بخشیدن به لباس های سفید
Soak white clothes in hot water with a slice of lemon for 10 minutes
لباس را همراه با یك تكه لیمو به مدت 10 دقیقه در آب داغ خیس كنید.

 
To avoid tears while cutting onions
برای جلوگیری از ریزش اشك هنگام پوست كندن پیاز
Chew gum
آدامس بجوید.

 
To boil potatoes quickly
برای جوشاندن سریع سیب زمینی
Skin one potato from one side only before boiling
پیش از جوشاندن سیب زمینی را فقط از یك جهت پوست بگیرید.

 
To boil eggs quickly
برای جوشاندن سریع تخم مرغ
Add salt to the water and boil
به آب آن نمك اضافه كنید.
 

To check freshness of fish
برای امتحان تازه بودن ماهی
Put it in a bowl of cold water. If the fish floats, its fresh
آن را در یك كاسه آب سرد بگذارید. در صورتی كه ماهی شناور شود تازه است.
 

To check freshness of eggs
برای امتحان تازگی تخم مرغ
Put the egg in water.
If it becomes horizontal, its fresh.
If it becomes slanting, its 3-4 days old.
If it becomes vertical, its 10 days old.
If it floats, its stale

آن را در آب بگذارید
اگر به صورت افقی قرار گرفت تازه است.
اگر به صورت كج قرار گرفت 3-4 روزه است.
اگر عمودی قرار گرفت 10 روزه است.
اگر شناور شد كهنه است.

 
To remove ink from clothes
برای پاك كردن اثر جوهر از روی لباس
Put toothpaste on the ink spots generously and let it dry completely, then wash
خمیر دندان را روی لكه جوهر قرار دهید و بگذارید خشك شود سپس بشویید.

 
Ants to escape
برای فرار مورچه ها
Keep the skin of cucumbers near the place or ant hole
پوست خیار را نزدیك سوراخ مورچه‌ها قرار دهید.

 
To get rid of mice or rats
برای خلاص شدن از دست موش
Sprinkle black pepper in places where you find mice or rats.
They will run away

در محلی كه موش را پیدا كرده‌اید فلفل سیاه بپاشید.
موشها فرار خواهند كرد.

 

To get rid of mosquitoes at night
برای خلاص شدن از دست حشرات در هنگام شب
Keep leaves of mint near your bed or pillows and in around the room
برگهای نعنا را نزدیك تخت و بالش و در اطراف اطاق خود قرار دهید


ارسالی:m.kh
سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, :: 18:36 :: نويسنده : مدير ها

 

 
از نظر هندوانه تمام انسان ها چاقوکش هستن.
 
- به پشه می گن: چرا زمستون پیداتون نیست؟ می گه: نه اینکه تابستونا خیلی برخوردتون خوبه!!
 
- چراغعلی دندونش درد می کرده میره دکتر میگه: همه رو بکش بجز اونی که درد می کنه!!
 
دکتر می پرسه چرا؟
 
می گه: بذار مثل سگ تنها بمونه!!
 
- قدیما یه کیلو سبزی می گرفتی پاک کنی دوتا کفش دوزدکی حلزونی از توش میومد بیرون کلی سرگرم می شدیم، اما حالا چی؟ نه سرگرمی ای نه دلخوشی ای ... هیچی...!
 
- یعنی فقط کافیه تو خونتون بفهمن که امتحان دارین، اونوقت بخوای دستشویی هم بری؛ میگن کجا؟! مگه تو امتحان نداری؟؟؟
 
1-عجب معادله پیچیده ای:
 
سوسک از موش می ترسه
 
موش از گربه می ترسه
 
گربه از سگ می ترسه
 
سگ از مَرد می ترسه
 
مرد از زن می ترسه
 
زن از سوسک می ترسه
 
کار خدا رو می بینید!!
 
2-خارجی ها قبل از امتحان:
 
موفق باشی رفیق :...
 
ایرانی ها قبل از امتحان:
 
برسونی ها =)))
 
3- از دیگر خصوصیات یک ایرانی ،اظهار نظر در تمامی زمینه هایی است که بالله هیچ تخصصی در آنها ندارد !
 
4- یک قانون همواره ثابت تو خونه ما:
 
هر موقع یکی از ما میره حموم مامانم شروع به ظرف شستن میکنه
 
5- یه سوال فنی:
 
چرا "فوت" سرده و "ها" گرمه ؟
 
مگه جفتشون از دهن در نمیاد چرا "فوت" میکنی سرده و "ها" میکنی گرمه
 
6- اگه آدم به معجزه معتقد نبود روزی ده بار نمیرفت سر یخچال تا چیزی که می خوادو پیدا کنه!
 
7- فقط یه مرد ایرانی میتونه قبل از ورود به اتاقی که نامحرم توشه ، همزمان در بزنه و یا الله بگه و چند میلی ثانیه بعد توی اتاق باشه
 
8- فک کنم این سوسکا مشکل مثانه دارن، یه سره تو دستشویین!!!!!
 
9- شما یادتون نمیاد اون روز هایی که هوا برفی و بارونی بود ناظم مدرسه میگف امروز صف نیست مستقیم برید سر کلاس ما هم خر کیف میشدیم میرفتم کلاس !
 
10- یعنی اینقدی که پسرا به موهاشون میرسن ااگه به یه بوته شلغم رسیده بودن الان هلو می داد!!
 
11- به بعضیا تو زندگی باید گُفت.. من چشم میذارم.. تو فقط گُمشو.
 
12- یه رفیق دارم 170 قدشه حدودای پنجاه کیلوئه.هر وخ خیلی گشنش میشه آب دهنشو قورت میده همون واسه سیر شدنش کافیه
 
13- تو انتشارات دانشگاه یه دختره در فلشش رو گم کرده بود بعد آروم از من پرسید : ببخشید اگه فلش سر نداشته باشه ویروسی می شه؟؟
 
14- ولم کن تا ولت کنم!!!
 
جمله ای استراتژیک در زمان دعواهای بچگی!!
 
15- در آستانه امتحانات
 
زمزمه های دانشجویان شب قبل از امتحان:
 
خب!
 
این که نمیاد...
 
اینم که بلدم...
 
دیگه وقت خوابه...
 
16- به نظرم یه عده پیدا بشن اسپری و مام نذر کنن دم مترو پخش کنن خیلی بیشتر ثواب می‌کنن تا جوجه‌کباب بدن توی بهش‌زهرا...
 
17- یکی از دردناکترین لحظه های زندگی اینه که وقتی داری امتحان میدی
 
بغل دستی هات از ماشین حساب استفاده کنن
 
و تو ندونی واسه چی دارن از این ماشین حساب استفاده میکنن !
 
18- فقط تو ایرانه که موقع سبقت از ماشین جلویی تمام سر نشینان دو ماشین همدیگه رو نگاه میکنن!
 
19- خیلیامــــون
 
آدمای بی خیالی نیستیم؛
 
فقط دیگه حال و حوصله نداریم...
 
20- دوست گرامی‌، شما برنده یه یک همسرِ مهربان شده اید،
 
جهتِ دریافتِ اطلاعاتِ بیشتر، به سایت:
 
شتر در خواب بیند پنبه دانه مراجعه فرمایید..
 
با تشکر ,
 
شرکتِ بیشین تا بیاد
 
21- همه ی حیوونارُ کردیم تو باغ وحش بقیه شونم پرورش میدیم میخوریم یا با پوستشون لباس درست میکنیم یا برای سرگرمی شکار یا صیدشون میکنیم..و بر این باوریم که ما اهلی ایم و حیوونا وحشی.
 
22- روباهی موبایلی دید؛زاغه از بالای درخت گفت:
 
اگه پایین آنتن نمیده بده بالا برات بگیرم
 
روباه موبایل و داد زاغ گفت: این عوض قالب پنیر کلاس سوم ابتدایی!
 
23- ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻧﻤیشد ﭘﺸﻪ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺑﺮﻩ ﮐﺎﺭﮐﻨﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﺸﻪ شب ﺑﮑﭙﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺷه؟!
ارسالی:m.kh
دو شنبه 18 دی 1391برچسب:, :: 15:21 :: نويسنده : مدير ها

 

 
 
 
به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده 

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏بره و از میانشون می‏گذره از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش نکنی.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ‌ترین هنر دنیاست.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
از درد های کوچیکه که آدم می ناله؛ ولی وقتی ضربه سهمگین باشه، لال می شه.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اگر بتونی دیگری را همونطور كه هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو کاملا واقعیه.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
كسی كه دوستت داره، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینكه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش. 

 
 
 
 




و بالاخره خواهی فهمید که :
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود" هست.

یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم" هست.

قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" هست.

مقداری خرد پشت "چه میدونم" هست.

و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" هست.

ارسال شده:m.kh 
یک شنبه 17 دی 1391برچسب:, :: 17:32 :: نويسنده : مدير ها

من نفهمیدم ببینم شما فهمیدید نظر بدین

یک شنبه 17 دی 1391برچسب:, :: 16:13 :: نويسنده : مدير ها

 

 

می دونستیم وزارت اطلاعات قوی اما نه در این حد 

یک شنبه 17 دی 1391برچسب:, :: 16:4 :: نويسنده : مدير ها

درباره وبلاگ

می کوشم. تلاش میکنم. آینده ای میسازم که گذشته ام جلویش زانو بزند! و به اهدافم میرسم...
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان modireat91 و آدرس modireat91.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان